اگر گمنامی خوب است چرا آقای خامنهای گمنام نمی شود؟ کدام بسیجی گمنام از راه بسیجی بودن به یک صادق محصولی تبدیل شده است؟»
خبرنگاران سبز/ از وبلاگها:
هر چه منتظر ماندم تا یک بسیجی درست و حسابی بیاید و چند جملهای در دفاع از حقوق این قشر مستضعف و استثمار شده سخنی بگوید انتظارم بیهوده بود. من میگویم که این قشر تحت شدیدترین تبعیضهای منسوخ و غیر منسوخ است با این تفاوت که اگر زنان تحت تبعیض بوده و هستند همتی کرده و برای رفع تبعیض و کسب آزادی خود تلاش کردند، کارگران و معلمان هم به همین ترتیب، دانشجویان هم همینطور و در کل جنبش سبز اخیر تبلوری بود از یک مبارزه همگانی برای کسب حقوق مدنی که خود چتری است که همه مطالبات را پوشش میدهد، اما این بسیجیان محروم برای بهبودی وضعیت خود چه کرده اند؟ تا کی باید تحت کثیفترین انواع استثمار قرار بگیرند؟
آنها را وادار به کارهائی میکنند که حتی آدم از ذکر نام اصلی خود برای انجام دادن چنین کارهائی شرمش میشود، قبح کار به حدی است که حاکمیت با شارلاتانی هرچه تمامتر به انسانهائی که آنها را وادار به کار شنیعی کرده لغب گمنام می دهد، سرباز گمنام! سرباز امام زمان! خب اگر گمنامی خوب است چرا آقای خامنهای گمنام نمی شود!؟
آنها را با ارزانترین بها از خانه و کاشانه هایشان می آورند، از بیکاری و شاید هم اغلب عدم داشتن تحصیلات و حرفه آنها حد اکثر سوء استفاده را میبرند و آنها را وادار به کارهائی میکنند که حتی آدم از ذکر نام اصلی خود برای انجام دادن چنین کارهائی شرمش میشود، قبح کار به حدی است که حاکمیت با شارلاتانی هرچه تمامتر به انسانهائی که آنها را وادار به کار شنیعی کرده لغب گمنام می دهد، سرباز گمنام! سرباز امام زمان! خب اگر گمنامی خوب است چرا آقای خامنهای گمنام نمی شود!؟ بلعکس احمد زید آبادی، آن انسان فرهیخته و شهروند نمونه را تنها برای عدم ذکر "مقام معظم" به آن شکلی که دیدیم به زندان میافکند و با ممنوعیت کاری او را تبعید هم میکند! آنوقت گمنامیش را به بسیجیان میدهد!
بچه های مردم را بدون در نظر گرفتن کوچکترین حقوق مدنی که مثل هر انسان آزاده دیگر شایستگی آن را دارند به کارهائی وا میدارند و روح و جوهرشان را خرد و خمیر میکنند و بعد میگویند ما هم بسیجی هستیم! اگر آنها هم بسیجی هستند پس چرا فیروزآبادی مافیای نفتی و ماشاءالله در این اواخر مافیای همه جانبه را برای یک روز رها نمی کند تا او هم پا به پای آن بسیجیهای گمنام به سفارتها سنگ بزند؟ مگر جز این است که قصر نشینی سهم آقایان شده و کثافت کاریها سهم بسیج!
بسیجی مگر چگونه بسیجی میشود که در نهایت حتی از حق استفاده کردن از نام خود هم میگذرد؟ او هم مثل هر ایرانی دیگر در خانوادهای به دنیا میآید که پدر و مادر او برای وی بهترین آرزوها را می کنند، اینکه تحصیل کند و یا حرفهای بدست آورد که در نهایت آبرومندانه در جامعه زندگی کند، فوق فوقش می گوئیم باوری دارد و به پشتوانه این باور بسیجی می شود که آن هم دلیل نمی شود اینگونه مورد سوء استفاده واقع شود. بسیاری از این افراد در اثر فقر و شرایط سختی که حاکمیت مسئول درجه یک آن است تن به بسیجی شدن میدهند. اما بعد چه اتفاقی می افتد؟ بسیجی چقدر حقوق می گیرد؟ مزایای او چیست؟ بیمه درمانی دارد؟ کدام بسیجی گمنام از راه بسیجی بودن به یک صادق محصولی تبدیل شده است؟ این سئوالها را باید خود بسیجیان به خود پاسخ بدهند. اما چیزی که عیان است حاکمیت از بسیجی یک برده ارزان قیمت میسازد. بردهای گمنام که کوچکترین حق و حقوقی ندارد و میبایست به ارزانترین شیوههای ممکن در دفاع از همان حاکمیتی که استثمارش کرده است در برابر خواهر و برادران خود بایستد و جامعه خود را تکه پاره کند.
تکثر گرائی جنبش سبز یک شعار نیست، بلکه واقعیت و دعوتنامه بازی است برای تمامی اقشار از جمله خود بسیجیان. قطعا این قشر نباید که از قافله دور بماند و عقلای قوم این قشر میبایست که هر چه زودتر برای کسب حقوق برباد رفته خود اعلام خطر کنند. کما که از دوستان وبلاگنویس می خواهم این موضوع را جدی بگیرند و در این رابطه قلم فرسائی کنند و یا حتی یک بازی وبلاگی هم راه بیاندازند. البته به من هم اطلاع دهند تا همینجا لینکشان بکنم.
فراموش نکنیم که آگاهی رسالت ما است.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment