Saturday, October 31, 2009

گفتگوی صدای آمريکا با مسيح علی نژاد -

گفتگوی صدای آمريکا با مسيح علی نژاد - ۱




گفتگوی صدای آمريکا با مسيح علی نژاد - ۲




گفتگوی صدای آمريکا با مسيح علی نژاد - ۳

Tuesday, October 27, 2009

شب اوا قبر


جهت اطلاع عزیزانی که معنی شب اوا قبر را نمیدانند شب اول قبر شبی است که مسلمانان اعتقاد دارند فرشتگان برای بردن
روح مرده به جهان آخرت نازل میشوند و از مرده سئوالهایی در رابطه با اعمال فرد مورد نظر میکنند




احمدی نژاد در شب اول قبر بعد از مواجهه شدن با فرشتگان اول قبر در خصوص سوال و جواب های ایشان چنین گفتند


علیرغم ارادت قبلی که به شما دارم ، من اطلاع دارم شما معلوم نیست زن هستید یا مرد؟ شما اصلا غذا نمی خورید چگونه زنده اید؟آیا خود خدا به شما گفته سوال کنید؟ من حکم شما را ندیدم
فرشتگان وی را سریعا به سوی عرش بردند




در ابتدا پیامبران و معصومین آمدند ، احمدی نژاد خطاب به موسی گفت با علاقه ای که به شما دارم شما هنوز موضوع عصا را روشن نکردی؟ دریا را با پول چه کسی نصب کردی؟ به من اطلاع داده اند که شما چند سالی پیش فرعون بودی و خوب کیف میکردی




سپس رو به عیسی گفت : من خیلی به شما ارادت دارم شما که اوضاعت زیاد خوب نیست ، اون خانم بالاخره نسبتش با شما چی شد؟


و رو به جمع گفت من هر چند به شما خیلی علاقه دارم ولی هنوز کتاب بعضی از این آقایان را ندیده ام و خبر دارم که بعضی ها با خدا زد و بند داشته اند


در این هنگام حضرت محمد پیش آمد تا به او بگوید ساکت باش که دکتر به او گفتند سلام حال شما ، راستی شما ثروت خدیجه را چی کا رکردی؟


من شما را دوست دارم ولی رابطه عموی شما با ابو سفیان هنوز مشخص نیست؟ پدر بزرگ شما که کلیدهای کعبه دستش بوده از کجا معلوم چیزی جابجا نکرده باشد؟


سپس رو به ائمه کرد وگفت من قلبا به شما علاقه دارم ولی شماها هم چیزهایی دارید که باید مشخص شود، مثلا آقای باقر و صادق شما ها پول تحصیل از کجا آوردید؟


آقای کاظم شما چی شد که این همه سال به زندان افتاده بودی؟


آقای مهدی شما تا حالا کجا بودی؟


ناگهان عرش به صدا در آمد و خدا نهیب زد ای بنده نا خلف چه می گویی؟


احمدی نژاد رو به خدا گفت: شرمنده من به شما خیلی علاقه دارم ولی سر قضیه مریم شما خودت پایتان گیر است

Monday, October 26, 2009

دعاي ماه رمضان

دعاي ماه رمضان

خدايا

به فاطمه رجبي، ادب
به شوهرش، شهامت
به بسيجيانِ ما، بينش
به لباس شخصي هاي ما، هويّت،
به مجلس ما خاصيت ،عطا فرما.
خدايا در اين ماه پر برکت از بسيجيان ما تفنگ را بگير به دستانشان شاهنامه و به مغز شسته شده شان تفکربده

خدايا

به رحيم مشايي، عقل
به ايمه جمعه ما، فهم
به بازجويان، خداترسي
به مرتضوي ،شرف و ناموس

و به رهبر شرف
ارزاني دار

خدايا
به روشنفکران ما وطن پرستي

به شريعتمداري منطق و شريعت
ولي او اصلاح ناشدني است، به او آتش جهنم روا بدار

خدايا
به کردان، تحصيلات
به محرابيان اختراع وتعزيرات
به صادق لاريجاني آزادگي
به برادرش، صداقت
به آن يکي برادرش، تفکر
به آن يکي تَرَش، تبطّل
به نيروي انتظامي، تفقّد
به رفسنجاني کمي پول

و به رهبر شعور و عاقبت بيني

ارزاني دار

پروردگارا
به مصباح يزدي، دين
به جنتي، تقوا
به يزدي فهم و سکوت
به شکنجه گران ما ، مرگ،
عطا فرما

خدايا
به جناب صفّار، فرهنگ
به علماي ما، اقامت دايم نجف

و به سينه زنان و قمه زنان ، عقل و آگاهي
که هميشه از اينها تهي بوده اند عطا بدار

خدايا
به محصولي ،شرف
و به فيروزآبادي ،بهداشت



وبه احمدي نژاد تمام فضايل و خصايل فوق الذکر بعلاوه صدها صفات انساني ديگر که شديدا از آنها بي بهره است عطا فرما
به او درست زيستن را بياموز،نياموخت،چگونه از بين بردنش را به ما.
خدايا در اين ماه عزيز
ريشه ي هاله نور و توهمات و تخيلات، کبر و خودبزرگ بيني و رياکاري و حسد ورزي اش را بسوز و بخشکان


خدايا يکبار براي هميشه ريشه عرب و فرهنگ و دينشان را از ايران بران و بگذار همانگونه که ايرانيان اولين يکتا پرستان جهان بودند و ترا پرستش ميکردند ، علاف الله عرب نشوند


مال بد بيخ ريش صاحبانش که همانا قوم عرب بوده و بايد باشد


در آخر ، آفريدگارا ما را به خود آور تا ايرني واقعي باشيم. اول ايراني و بعد بهايي ، مسيحي ، کليمي ، مسلمان ، زرتشتي ، بودايي و يا چون من بي ......!!!!


کاري کن که کسي ضامن تو نباشد و تصميم را در اختيار خودمان قرار ده که ميخواهيم به بهشت برويم يا به جهنم


دمت گرم خدا ، امام زمان نگه دارت باشه. خيلي باحالي ولي سي ساله ما ايراني ها رو رها کردي. جهنمت را ديديم ول کن تا ايرانمان را دوباره بهشت کنيم


قربان معرفتت ،

تشرف به دین

قبل از تشرف به دین




بعد از تشرف


روز جهانی کورش بزرگ

ورود با پيش رزرو برای عموم آزاد است



فساد مالي احمدي نژاد

افشاگري كرباسچي درباره فساد مالي احمدي نژاد در گفت وگو با سلام سلام :دبير كل كارگزاران از محصولي، علي‌آبادي وسعيدلو به عنوان سه تن از اعضاي هيئت دولت احمدي‌نژاد ياد كرد كه ثروت آنها بيش از تمامي وزرا و روساي جمهوردولت‌هاي گذشته است.


غلامحسين كرباسچي در گفت وگو با سلام با اشاره به مفقود شدن 300 ميليارد تومان از بودجه شهرداري در دوره خدمت احمدي‌نژاد خاطر نشان كرد: هيچ سندي مبني بر چگونگي هزينه كرد اين مبلغ هنگفت وجود ندارد اما شوراي شهر ومجلس هم خط با شهرداري تهران اجازه ندادند كه تحقيق و تفحص براي پيدا كردن اين مبلغ انجام شود. اين در حالي است كه تحقيق و تفحص مذكور در كميسيون‌هاي مجلس هفتم به تصويب رسيده بود اما آقاي حداد عادل كه دوست آقاي احمدي‌نژاد هستند مانع از انجام آن شدند.


وي درادامه از احمدي‌نژاد به عنوان فردي ياد كرد كه دنبال گرفتن دزد است. كرباسچي در همين راستا ادامه داد: ما هم اگر بخواهيم دزد بگيريم بايد راجع به حضور پسر آقاي احمدي‌نژاد در شستا و معاملات اقتصادي‌شان در كيش اشاره كنيم. علاوه بر موضوع مفقود شدن 300 ميليارد تومان در شهرداري تهران، آقاي احمدي‌نژاد بايد توضيح بدهد كه چرا مبلغ 160 ميليون تومان از بودجه شهرداري را در شب پيروزي‌شان در انتخابات رياست جمهوري، هزينه كرده و به مردم شيريني دادند. پس از افشاي اين مسئله، آقاي سعيدلو به سرعت آمدند و اين پول را به شهرداري بازگرداندند.


رئيس ستاد انتخاباتي مهدي كروبي از محصولي، علي‌آبادي وسعيدلو به عنوان سه تن از اعضاي هيئت دولت احمدي‌نژاد ياد كرد كه ثروت آنها بيش از تمامي وزرا و روساي جمهوردولت‌هاي گذشته است.


وي در واكنش به اينكه احمدي‌نژاد گفته بود محصولي ثروتش را پس از پايان فرماندهي سپاه بدست آورده است، اظهار داشت:‌ آقاي محصولي در زماني كه فرماندار و استاندار اردبيل بودند با حضور در سوآپ نفتي چنين ثروت هنگفتي را به جيب زدند و نه با كار كردن در بازار.ايشان آن زمان كه هشت هزار متر در جماران را كه در اختيار سپاه بود، به قيمتي متري 15 هزار تومان خريداري كرده و با قيمت متري 200 هزار تومان فروختند، ثروتمند شدند. عرق جبيني ريخته نشده كه آقاي احمدي‌نژاد از آن دفاع مي‌كنند.


دبير كل حزب كارگزاران مدعي شد كه احمدي‌نژاد به زور پرونده سوآپ نفتي محصولي در وزارت اطلاعات را بيرون كشيده است تا كسي نتواند به آن استناد كند.


كرباسچي همچنين به پرونده عوامل نيروي انتظامي در ضرب و جرح نيروهاي شهرداري تهران در دوران خدمت خود اشاره كرد و افزود: درآن زمان دادگاه نظامي برگزار شد و سردار نقدي به خاطر برخورد ناشايست با ماموران شهرداري محكوم شد. همان كساني كه در آن زمان در آن پرونده دست داشتند امروز در حلقه ياران آقاي احمدي‌نژاد ديده مي‌شوند.

Wednesday, October 21, 2009

درخواست از یک مرده

بابک داد


آقای خامنه ای! لطفا" زنده بمانيد!


آقای خامنه ای! مردم شما را نمی خواهند. شما مظهر تفرعن، غرور و نخوت فرعونی و فساد به طور مطلق شده ايد و مردم ما با هر زبانی اين واقعيت را با شما خواهند گفت تا يا خودتان از مسند نامشروع قدرت کنار برويد و قدرت را به ملت بسپاريد و يا اين فشار ميليونی شما و تاج و تخت نامشروع تان را فروبريزد. در هر صورت شما گريزی نداريد جز اين که برويد. کاش زنده بمانيد، بهار سبز ما را ببينيد و بعد مانند سياهی زمستان برويد. فقط مدتی زنده بمانيد!






جناب آقای خامنه ای!






شايعه مرگ شما در هفته قبل در دنيا پيچيد که خبری بسيار ناگوار بود و هست! خواهش می کنم دست کم مدتی ديگر زنده بمانيد. ما شما را زنده می خواهيم. خيلی طول نمی کشد. سعی کنيد زنده بمانيد و بهار را و خروش سبز اين ملت را ببينيد. خروشيدن سبز بهار از دل اين زمستان سياه، خروشی ديدنی است. بخصوص برای شما که اسير عصر يخبندان هستيد و جمود و انجماد تمام وجود شريفتان را فرا گرفته است! زنده بمانيد برای ديدن روزی که مردم شما را محاکمه کنند، ولی طبق "قانون اساسی نوين" خود، شما را "اعدام نکنند"! آن روز خواهيد ديد اين ملت، از استبداد سير شده، ولی خواهان مرگ هيچکس، حتی مرگ شخص شما که سياه ترين استبداد و ديکتاتوری تاريخ ما را به نام خود رقم زده ايد، نيستند. زنده بمانيد زيرا فردای کشوری که مردمش "سبزی زندگی" را بر سياه انديشی ها و سياه کاری های شما و يارانتان جايگزين خواهند نمود، حقيقتا" روزی بزرگ و ديدنی است. زنده بمانيد و ببينيد ما خواهان "مرگ ديکتاتوری و استبداد" در اين سرزمين هستيم، اگرچه عادلانه ترين محاکمه تاريخی را برايتان ترتيب خواهيم داد و بر حسب قانونی ملی و متمّدنانه، شما و ايادی تان را مجازات خواهيم کرد.






حضرت آقا!






اين ملت هنوز در حال مداوای زخم های تن نازنين جوانان خود هستند. خاک گور عزيزانشان هنوز سرد نشده و داغ ها هنوز تازه اند. زندان ها هنوز از بهترين فرزندان اين مردم پر است. جوانانی که در زندان های شما با بدترين و وحشيانه ترين شکنجه ها و تجاوزها، آزار داده شدند تا مجبور شوند بگويند از بيگانگان دستور گرفته اند و يا عوامل و مأموران خارجی بوده اند! حال آن که اين ها بچه های پاک همين سرزمينی هستند که برای شرکت در انتخاباتی که شما به دروغ، منادی عدالت و بی طرفی در آن بوديد، وارد صحنه شدند. آقای خامنه ای اميدوارم "شايعه مرگ" شما دروغ باشد و واقعا" فرصت توبه به درگاه خداوندتان را بيابيد. هر چند نمی دانم توبه کردن برای شما چقدر کارساز خواهد بود، زيرا مأموران وحشی شما در زندان های تان کارهايی کرده اند که گمانم توبه شما هم نتواند چاره ای بکند. پاسداران شما با دختران جوان، پسران و حتی مردان و زنان کارهايی کرده اند که در مقابل بيان آن ها، حتی "شرم" هم راه گريز می طلبد تا نشنود! از طرفی حقيقتا" نمی دانم شخصی مثل شما، اساسا" خدايی را بنده هستيد تا در برابرش "شرم" کنيد؟ اصلا" نمی دانم شما چگونه خدايی را می پرستيد؟ و نمی دانم خداوند شما، آيا روح بخشش و عطوفتی هم دارد؟ که اگر داشت لابد ذره ای هم به شما می بخشيد و چنين دل و جان تان را سياه نمی ساخت که هيچ هشداری بيدارتان نکند و هيچ توبه ای هم علاج تان نکند. خدای ما که "ضد ولايت فقيه" هم هست، سرشار است از عاشقی و مهر و سبز است و فوق العاده بخشايش گر است.






ما هرگز آرزوی مرگ شما را نداريم و برای سلامتی تان دعا می کنيم تا آن روزهای بزرگ را از دست ندهيد، اما بدانيد بنا بر همان دينی که شما داعيه اش را داريد، آه مظلومان و نفرين مادران بی شماری به سوی شما روان است و خيلی بعيد است از لهيب آن آتش عظيم خلاصی يابيد. از طوفان خشم مردم بر عليه شما می ترسم. حتی نزديک بودن به اين لهيب شعله ور هراسناک است. چه رسد که فرد نحيفی چون شما در آن بسوزد.






آقای خامنه ای!






۱۳ آبان در پيش است. ۱۳ آبان؛ را که هر سال برای "مبارزه با استکبار جهانی" برگزار می نموديد، امسال مردم به عنوان "روز جهانی مبارزه با استکبار داخلی"؛ يعنی ديکتاتوری حقير شما به خيابان ها می آيند! مناسبت های بی شماری از محرم، ۱۶ آذر و ۲۲ بهمن و غيره هم در راه است. مردم از هر مناسبتی از مذهبی تا سياسی و حتی مناسبت های اجتماعی و فرهنگی استفاده خواهند کرد تا يک پيام ساده را به گوش ثقيل حضرتعالی برسانند: "بايد برويد"!






آقای خامنه ای! مردم شما را نمی خواهند. شما مظهر تفرعن، غرور و نخوت فرعونی و فساد به طور مطلق شده ايد و مردم ما با هر زبانی اين واقعيت را با شما خواهند گفت تا يا خودتان از مسند نامشروع قدرت کنار برويد و قدرت را به ملت بسپاريد و يا اين فشار ميليونی شما و تاج و تخت نامشروع تان را فروبريزد. در هر صورت شما گريزی نداريد جز اين که برويد. کاش زنده بمانيد، بهار سبز ما را ببينيد و بعد مانند سياهی زمستان برويد. فقط مدتی زنده بمانيد

Sunday, October 18, 2009

MARDOM

اخبار گوناگون

جنگ تحميلي ، خزر ، تناقض و...

1- عقب نشيني از حقوق ملت ايران خيانت است...

2- ما بر سر حقوق مسلم خود حاضر به مذاكره با هيچ كشوري نيستيم...

3- ما ذره اي از حقوق ملت ايران عقب نشيني نخواهيم كرد...

4- اصولا ملت ايران به اجازه نخواهد داد كه بر سر حقوق اساسي آنها با كسي مذاكره كنيم...

5- ما از حقوق ملتمان به اندازه سر سوزني كوتاه نمي آييم....

6- جهانيان بدانند ملت ايران از حقوق مسلم خود عقب نشيني نخواهد كرد...

7-

....

جملات فوق عينا متن گفته هاي مسئولين ايران است.

در طي ساليان اخير چندبار جملات فوق را شنيده ايد؟

10 بار ، 100 بار، 1000 بار ....

يك سوال ؟!

طبق بند ششم قطعنامه لازم الاجرا 598 شوراي امنيت (كه با توافق سه جانبه ايران ، عراق و سازمان ملل متحد تنظيم شد) ، دبير كل سازمان ملل موظف به شناسايي متجاوز در جنگ ايران و عراق شد و متجاوز ملزم و متعهد به پرداخت كليه خسارات و همچنين غرامت به كشور مقابل گرديد.

اين قطعنامه در تاريخ 27 تيرماه 1367 مورد قبول ايران و عراق قرار گرفت.

پس از بررسي هياتهاي مختلف كارشناسي شوراي امنيت و سازمان ملل ، خاويار پرز دكوئيار( دبير كل وقت سازمان ملل متحد) طي بيانيه اي رسمي عراق را متجاوز اعلام كرد و عراق ملزم به پرداخت كليه خسارات و همچنين غرامت به كشور ايران شد.

رييس جمهور وقت (هاشمي رفسنجاني) و وزير كشور وقت (عبدالله نوري) حداقل خسارت وارده به كشور در طول 2900 روز جنگ را حداقل 1000 ميليارد دلار اعلام كردند. حال آنكه صرفا خسارت ناشي از شهادت حداقل 300 هزار نفر، مجروح شدن حداقل 700 هزار نفر، تخريب كامل حداقل 10 شهر كشور، تخريب عمده 5 استان كشور، حملات موشكي به حداقل 30شهر كشور، هزاران بي خانمان و جنگ زده ، تخريب صنايع و زيرساختهاي اقتصادي و ... غرامت آنها شايد بسيار بيشتر باشد.

اما

ضروري است بدانيد كشور كويت بخاطر 40 روز اشغال كشورش توسط عراق در جنگ اول خليج فارس، 200 ميليارد دلار غرامت درخواست كرد و طي چند سال از درآمد حاصل از فروش نفت عراق ، غرامت مذكور به حساب كويت واريز شد.

حال ما به همين 1000 ميليارد دلار هم قانع باشيم چون مبلغ بالايي است.

اما

در اين مدت حدود 20سال، ايران حاضر به پيگيري دريافت خسارت و غرامت خود از عراق نشد.



چندي پيش يك خبرنگار از يكي از مسئولين ارشد مملكتي( نماينده ويژه 18 ساله رهبر در شوراي عالي امنيت ملي، رييس قبلي صدا و سيما و دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي و رييس فعلي مجلس) در باره علت عدم پيگيري غرامت جنگ از عراق پرسيده بود . وي پرسيد سرنوشت پرداخت خسارات جنگ تحميلي بر كشور به كجا انجاميده است؟

در جواب وي با عتاب و تندي گفته شد، ديگر در مورد اين قضيه سئوال نپرسيد و پيگيري نكنيد . اين خلاف مصالح ملي است!

هرچه فكر كنيم كه علت آنكه ما نبايد پيگير خسارات و غرامت جنگ ويرانگرباشيم چيست . احتمالا جوابي منطقي نخواهيد يافت!



شگفتي آنجاست كه ما بايد پيگير منافع، فلسطين و لبنان و ونزوئلا و بوليوي و بوسني و كاستاريكا و سريلانكا و ... باشيم اما حق پيگيري حقوق مسلم خود را نداريم!



يك سوال ديگر ؟!



طبق دو معاهده رسمي فيمابين ايران و شوروي سابق در دهه 1920 و 1940 سهم ايران و شوروي سابق از حقوق و كليه منافع درياي خزر، مساوي و مشترك است.

همچنان كه معاهدات و حقوق بين­الملل و منطق ايجاب مي كرد در سال 1991 كشورهاي تازه استقلال يافته شوروي سابق، به مجامع جهاني اعلام نمودند كشورهايشان به كليه معاهدات و تفاهمنامه هاي فيمابين با ساير كشورها پايبند است.

لذا 4 كشور تركمنستان، قزاقستان، روسيه و آذربايجان ، به دلخواه خودشان ، مختار به تقسيم منافع درياي خزر، از سهم 50 درصدي شوروي سابق بودند.

اما جايگاه بين المللي و قدرت چانه زني ايران در سالهاي اخير چنان تنزل يافته و اوامر و دستورات سران كرملين ( روسيه) ما را به جايي برد كه سران ايران حاضر شدند بر سر 50 درصد سهم قطعي و قانوني خود در درياي خزر بر سر ميز مذاكره بنشينند.

در اجلاسي كه به دليل حضور شخص ولاديمير پوتين(رييس جمهور وقت روسيه) با ذوق زدگي زائدالوصف ايران در تهران برگزار شد، به جايي رسيديم كه در عين ناباوري سهم ايران از منافع رو و زير زميني خزر 3/11 (يازده و سه دهم ) تعيين شد!

پنجاه درصد كجا و يازده درصد كجا ؟!

وقتي اين مساله با واكنش شديد نخبگان و مردم مواجه شد ، وزير خارجه دولت نهم در مراسم عيد غدير در ميان كاركنان وزارت خارجه اعلام كرد:" اين يك جنجال است . اين را بدانيد حق ايران از رژيم حقوقي درياي خزر هيچگاه در طول تاريخ بيش از 11 ( يازده)درصد نبوده است!"

كار به جايي رسيد كه كاظم جلالي (عضو و مخبر كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس) اعلام كرد: "اگر ما به سهم 20 درصدي از خزر برسيم براي ما يك پيروزي خواهد بود ."

جالب است اجلاس اخير براي تعيين رژيم حقوقي درياي خزر اينبار در قزاقستان و بدون دعوت از ايران انجام شد.

و هم اكنون چندسال است به جايي رسيديم كه كشور آذربايجان نفت را ، و كشور تركمنستان گاز را از زير آب و خاك خارج مي كند اما ما نمي توانيم دم بر آوريم. ( صحت اين گفته را مي­توانيد از هر كارشناس مستقل نفت و گاز جويا شويد.)



وقتي كشور آذربايجان (كه ايران خود را متعهد به ارسال كمكهاي انسان دوستانه كميته امداد امام به محرومان آن كشور مي­داند) ايران را از كنسرسيوم استخراج نفت در سواحل مشترك آذربايجان و ايران اخراج كرد ، سخت ترين و تندترين واكنش ايران اين بود كه وزير خارجه ايران اين مساله را صرفا " كار بد " توصيف كرد و هيچ اقدام حقوقي براي استيفاي حق مسلم ايران از منافع خزر انجام نشد.



اي كاش به جاي روسيه ، آمريكا در ساحل خزر بود . چون مسئولين ايران فقط مي توانند در مقابل آمريكا و اسراييل چنگ و دندان نشان دهنده و در مقابل ساير كشورها كلاه ايران پشم ندارد.

در واقع تئوري و دكترين اصلي جمهوري اسلامي اين است

" به همه كشورها بايد باج داد تا به آمريكا باج نداد."



حال آيا جملات مسئولين جمهوري اسلامي درباره كوتاه نيامدن

از حقوق ملت ايران، صحت دارد؟



شما هم روي اين سئوالها و سوالاي مشابه فكر كنيد .

اين متن را براي ساير دوستان خود هم بفرستيد تا آنان هم فكر كنند.

Saturday, October 17, 2009

خبر اختصاصی:

خبر اختصاصی:
بدنبال گزارش خبری اختصاصی که دو روز پیش (دوشنبه بیستم مهرماه) به نقل از یکی از یاران نفوذی خویش در کاخ فرعون زمانه، خلیفه مسلمین "سیدعلی گدا" و وضعیت بد مزاجی او انتشار دادیم؛ نیم ساعت پیش از سوی یکی دیگر از یاران نفوذی خویش در نهاد ریاست جمهوری در کاخ بوزینه کودتاچی، محمود عنتری نژاد در خیابان پاستور آگاه شدیم که شب گذشته بین ساعت 21:00 تا 23:00 نشستی در آنجا تشکیل گردید که درین نشست،
"محمود عنتری نژاد"،
فرمانده کل سپاه اوباشان،
فرمانده گروه ضربت بسیج،
به اضافه جمعی از اعضای "مجلس خبرگان رهبری" بشرح زیر حضور داشتند:
1- علی اکبر هاشمی رفسنجانی (رییس مجلس خبرگان رهبری)
2- احمد جنتی (دبیر مجلس خبرگان)
3- قربانعلی دری نجف آبادی (عضو مجلس خبرگان)
4- تقی مصباح یزدی (عضو مجلس خبرگان)
5- محمدرضا مهدوی کنی (عضو مجلس خبرگان)
6- سید احمد خاتمی (امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان)
7- سیدمحمودهاشمی شاهرودی (رییس سابق قوه قضاییه و عضو مجلس خبرگان)
درین نشست ابتدا گزارش پزشکان معالج "سیدعلی گدا" درباره بهتر شدن وضعیت او و درکنترل بودن این وضعیت قرائت شد و سپس (اهتمالن) بررسی در مورد تعیین جانشین آینده خلیفه مسلمین در صورت به درک واصل شدن "سیدعلی گدا" آغاز گشت.
با شروع این مرحله از نشست، از تمامی افرادی که بعنوان پاسدار و یا خدمتگزاران و غیره در تالار جلسات عمومی کاخ ریاست جمهوری حضور داشتند خواسته شد که سالن را ترک کنند و ادامه گفتگوها پشت درب های بسته ادامه یافت.
به گزارش یار نفوذی ما، این جلسه تا ساعت 23:10 ادامه داشت و پس از آن افراد یاد شده بالا، ساختمان را ترک کردند..
به محض دریافت مطلبی گویاتر از آن نشست، مبادرت به انتشار آن خواهیم نمود. در اینجا لازم است اطلاعیه ای را که دیروز از سوی دفتر شیخ کوسه، "هاشمی رفسنجانی بهرمانی" ریاست مجلس خبرگان رهبری در انتقاد از نقش رسانه های دولتی بر علیه اوصادر شده است را، به نقل از خبرگزاری فارس (بنگاه خبرپراکنی سپاه مزدوران وغارتگران) انتشار دهیم:

Wednesday, October 14, 2009

اول نوامبر در لوس انجلس طرفداران رضا پهلوی

قسمت دوم



قسمت سوم

خامنه ای مرد

Khamenei has died.  The formal announcement is expected to be made tomorrow morning (Tehran time) .

Relative to this, all regime organizations including the official regime news agency "Seda va Sima"  are being draped in black.


MANY WILL SHED TEARS - OF JOY!

خامنه ای مرد

احتمالاً خبر مرگ خامنه ای تا صبح فردا بوقت تهران اعلام خواهد شد.
در موازات مرگ وی، تمام ارکان رژیم از جمله صدا و سیمای رژیم سیاهپوش شده اند.

Will Oba-Hussein travel to Iran to pay his respects without preconditions?

AND has been met by his 72 Virgins (Helen Thomas look-alikes)?






Tuesday, October 13, 2009

پیوند جنبش غیرساختار شکن و جنبش ساختار شکن

پیوند جنبش غیرساختار شکن و جنبش ساختار شکن


کورش عرفانی korosherfani@yahoo.com


مجموعه تصمیم هایی که دولت کودتایی پاسدار احمدی نژاد در عرصه ی اقتصادی اتخاذ کرده است ناشی از عمق ورشکستگی مالی آن می باشد. هیچ حکومتی اگر در آستانه ی فروپاشی مالی نباشد در شرایطی که دچار بحران مشروعیت سیاسی عمیق است تصمیماتی تا این حد مشکل برانگیز و خطرناک اتخاذ نخواهد کرد. اگر دولت پاسداران دارد دست به حرکت هایی تا این حد غیر عقلایی می زند به دلیل نداشتن هیچ انتخاب دیگری است. پس به عنوان یک فرضیه می توان پیش بینی کرد که بر بحران سیاسی به زودی بحران اقتصادی و تبعات اجتماعی ان افزوده خواهد شد.
بحران اقتصادی
در حالی که میزان بیکاری در ایران تا بدین جا بیش از یک چهارم کل جمعیت فعال کشور را شامل می شد تعطیلی واحدهای صنعتی و اقتصادی به طور روزانه خبر از آن دارد که در ماه های آینده از هر دو نفر نیروی کار یک نفر می تواند بیکار باشد. یعنی حدود 50 درصد از کل نیروی کار کشور.
در حالی که تورم بیش از 20 درصد به صورت مزمن ادامه یافته است طرح حذف یارانه ها می رود تا تورمی بین 30 تا 100 درصد و بیشتر را به قیمت ها تحمیل کند. یعنی در مواردی قیمت ها دوبرابر خواهد شد.
در حالی که بحران فعالیت های واحدهای صنعتی 50 درصد از فعالیت آنها را فلج کرده است تصمیمات جدید دولت می رود تا درصد بالاتری از واحدها را هدف قرار دهد و به سوی یک بحران بیکاری و اقتصاد غیرتولیدی کامل پیش رویم.
خبرهایی از قبیل گزارش زیر نشان از آماده شدن حوزه های مختلف برای یک واکنش بحران برانگیز است:
«به گزارش خبرنگار «آینده»، اعلام تصمیم برای قطع سهمیه آرد یارانه‌ای نانوایی‌های صنعتی كه به تولید نان فانتزی و ماشینی و شیرینی می‌پردازند موجب شده است كه این صنف، در حال آماده كردن واحدهای خود برای اعتصاب باشد.»
بنابراین می توان پیش بینی کرد که یک بحران اقتصادی جدی در راهست. آن چه اما مهم است تبعات اجتماعی این بحران خواهد بود.
جنبش اجتماعی محرومان:
می توان پیش بینی کرد که اعتراضات اجتماعی بالا خواهد گرفت، بخصوص اعتراضات کارگری و نیز اعتراضات قشرهای محروم مناطق حاشیه نشین شهرهای بزرگ. این امر سبب خواهد شد که نیروهای سرکوبگر رژیم در مقابل جبهه های جدیدی قرار بگیرند. یعنی، علاوه بر دانشگاه ها و خیابان های مرکز شهر، از این پس نیروهای سپاه و بسیج باید به سوی مناطق فقیر نشین، جنوب شهر و نیز شهرک های صنعتی و جاده های مهم و حیاتی میان شهری که محل استقرار کارخانه های بزرگ است ارسال شوند. بافت طبقاتی نیروهای جدیدی که به صحنه می آیند از بافت طبقاتی متفاوتی به نسبت جنبش آزادیخواهی اخیر، که از قشرهای طبقه ی متوسط تشکیل شده است، برخوردار خواهد بود. طبقه ی کارگر و قشرهای محروم حاشیه نشین بازیگران جنبشی خواهند بود به مراتب رادیکال تر که به سرعت ناتوانی های عملی نیروهای سرکوبگر رژیم را در برخورد با یک نیروی اجتماعی مصمم نمایان خواهد ساخت. از طرف دیگر، جنبش اجتماعی برخاسته از بحران اقتصادی با سرکوب یا برخی مانوورهای سیاسی خاموش یا منحرف نخواهد شد، مطالبات مشخص مادی دارد که جز با تغییرات بنیادین میسر نیست، بنابراین خواسته یا ناخواسته به نبردی وارد خواهد شد بسیار ریشه دارتر از جنبش کنونی .
اما تمام زیرکی فعالان سیاسی مخالف رژیم در شرایطی که بحران اقتصادی شروع به میدان آوردن این نیروها می کند آنست که جنبش سیاسی طبقه ی متوسط و جنبش اجتماعی محرومان را به هم گره بزند و از آنها یک حرکت قدرتمند عمومی بسازد که هم آزادی های سیاسی را می جوید و هم عدالت اجتماعی را؛ دو خواسته ای که پی گیری آنها به طور خودجوش از خط قرمزهای اصلاح طلبی عبور کرده و به سوی یک تغییر اساسی می رود. برای این منظور باید سعی کرد که جو و تحلیل های لازم برای تحقق این پیوند ارزشمند تاریخی را آماده ساخت.
بررسی پیشداوری های نازا
البته از حالا نیروهایی که نگران تحولات اجباری در ساختارهای نظام جمهوری اسلامی هستند بسیج شده اند تا این «خطر» بزرگ را به صورت پیشگیرانه خنثی سازند. در سایت رسمی حزب توده، که به شدت از بروز آن چه یک «انقلاب» می نامد نگران می باشد، چنین آمده است: « از نظر ما، این جنبش بر خلاف ذوق زدگی عده ای که عمدتا در مهاجرت سیاسی روزگار می گذرانند، جنبشی است رفرمیستی. یعنی، تا این لحظه در چارچوب نظام کنونی دو هدف بسیار مهم و کلیدی را دنبال می کند:1- دفاع از جمهوریت و جلوگیری از تبدیل آن به نظامی حکومت و سلطنت2- از جا کندن دولت کنونی که مهرکودتا را نیز برپیشانی دارد و از این طریق ضربه به حاکمیتی که در پی تبدیل جمهوری به سلطنت و حکومت است.»
این نگرانی حزب توده بی دلیل نیست، ریشه ی آن در زیاده روی های این یا آن گروه چپ خارج از کشور نیست، ریشه در این دارد که ناقوس یک بحران اجتماعی و اقتصادی وسیع و همه جانبه در کشورشنیده می شود و این می تواند به معنای درهم ریختن نظم اجتماعی حاکم و با آن، فروپاشیدن ساختارهای حاکمیت باشد.
در داخل کشور نیز بخش محافظه کار مخالفان دولت کودتایی احمدی نژاد به سفارش اکید برای پرهیز از رفتن به سوی ساختار شکنی جنبش پرداخته اند. حبیب الله پیمان در این باره می نویسد:« طرح اهداف ساختار شكن آن هم در شرايطي كه مردم از ابتدايي ترين حقوق خود و نيز امكانات تجمع و اقدام مسالمت آميز و قانوني محروم اند، جنبش را به درگير شدن با موانعي سخت تر از توان واقعي خود مي كشاند و از نفس مي اندازد. اين كار باعث در هم شكستن وحدت كنوني و بروز اختلاف و چنددستگي در صفوف آن مي گردد.»
و نیز یک چهره ی دیگر شاخص این جریان، عزت الله سحابی، نیز از این بابت ابراز نگرانی کرده است: «شبکه‌های سبز بدنبال اصلاح ساختار هستند نه شکستن ساختار. البته اخیرا برخى ... مى‌گویند که جنبش سبز الان دیگر از موسوى و کروبى عبور کرده و به سوى ساختارشکنى رفته است. اما من هنوز در این جنبش آثارى از ساختارشکنى ندیده‌ام. بیانیه شماره 13 موسوى هم بیانیه‌اى معطوف به اصلاح ساختار بود...» حتی اگر با این جریان ها و افراد و مواضع آنها مخالف باشیم باید یک ارزیابی واقع گرا از آنچه می گویند داشته باشیم.
قضاوت عینی گرا درباره ی این موضع گیری ها
دراین شکی نیست که تلاش برای دادن خصلت ساختار شکن به یک جنبش که توان و تحمل آن را ندارد به طور عقلی و تجربی کاری صحیح نیست و نتیجه ای هم نمی دهد. اما توجه داشته باشیم، اگر فرضیه ای که در بالا در باره ی بحران اجتماعی ارائه دادیم تحقق پذیرد، جنبش اجتماعی محرومان در حال پدید آمدن از دل شکستن ساختارهای رژیم به دست خودش می باشد. یعنی این ورشکستگی مالی، بی برنامگی، ناقانومندی، مافیاگرایی و غیرعقلانی بودن عملکرد حکومت است که دارد یک جنبش اجتماعی - اعتراضی را بر می انگیزد که جز به واسطه ی شکستن تدریجی ساختارهای حاکمیت شکل نگرفته است؛ بنابراین خصلت ساختار شکنی در وجود و طبیعت آن نهفته است.
این بدین معناست که هرچند جنبش اعتراضی پس از انتخابات با خواست های محدود شکل گرفت اما تحول شرایط می رود تا به طور احتمالی آن را به جنبش دیگری پیوند دهد که در درون خود توان و پتانسیل رفتن به سوی ساختار شکنی را داراست و به طور اصولی فرونشستن آن جز از طریق تغییر ساختارها ناممکن است.
پس به همان اندازه که غیر طبیعی و غیر عقلانی است که بخواهیم به آنچه به عنوان «جنبش سبز» می نامند خصلت ساختار شکنی را، به عنوان یک خواست سراسری، تحمیل کنیم، به همان اندازه نیز غیر عادی و ناممکن است که تلاش کنیم ویژگی طبیعی ساختار شکنی را برای جنبش آینده ی محرومان و کارگران به طور پیشاپیش و مصنوعی ممنوع سازیم.
هوشیاری سیاسی و خصلت خردگرا و واقع گرای کار سیاسی ایجاب می کند که ویژگی ها و توانایی های هردو جنبش را رعایت کنیم: هم وجود اصلاحات گرایی (رفرمیسم) را به عنوان خصلت مسلط «جنبش سبز» و هم خصلت ساختار شکنی را برای «جنبش محرومان»، که شاید درراهست. باز تکرار می کنیم که هنر مبارزان و مخالفان رژیم در پیوند ارگانیک این دو برای تامین دو منظور است: 1) وادار ساختن دولت کودتاچی احمدی نژاد به عقب نشینی 2) پیش برد این عقب نشینی تا مرز تغییرات ساختاری. برآورده شدن این مهم به صورت جبری و مکانیکی و تصادفی نیست، نیاز به اراده، استراتژی، برنامه و کار جمعی متشکل دارد.

Monday, October 12, 2009

عفو بین الملل



عفو بین الملل دادگاه های دستگیر شدگان پس از انتخابات را "نمایشی" خوانده و همزمان با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام (10 اکتبر) خواستار لغو فوری کلیه احکام اعدام در ایران شده است.


بر اساس گزارش این سازمان هم اکنون 13 نفر دیگر نیز در ایران در خطر اعدام قرار دارند.


=========
حکم اعدام برای یکی از متهمان حوادث پس از انتخابات ایران


بی بی سی:برخی گزارش ها از ایران حاکی از آن است که برای یکی از متهمان بازداشت شده حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در این کشور حکم اعدام صادر شده است.


منابع رسمی در ایران هنوز این گزارش ها را تأیید نکرده اند، با این حال سازمان عفو بین الملل و دولت فرانسه به این حکم واکنش نشان داده اند.


سازمان عفو بین الملل با صدور بیانیه ای خواستار لغو حکم اعدام محمد رضا علی زمانی شده است.


این سازمان ابراز نگرانی کرده که این حکم ممکن است مقدمه ای برای صدور احکام مشابه برای سایر دستگیر شدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران باشد.


برنار والرو، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه نیز گفته است: "در کمال شگفتی از صدور حکم اعدام محمدرضا علی زمانی مطلع شده ایم، اعلام چنین تصمیمی چهره رژیم ایران را مخدوش تر می کند".


آقای والرو با تأکید بر مخالفت فرانسه و اتحادیه اروپا با مجازات اعدام، گفته است: "ما به شجاعت تمام ایرانیانی که با وجود امواج پی در پی سرکوب و خشونت، در دفاع از حقوق بنیادی خود به راهپیمایی مسالمت آمیز دست زدند، ادای احترام می کنیم".


محمدرضا علی زمانی که ۳۷ سال سن دارد، در جلسه دوم دادگاه های علنی رسیدگی به اتهام های بازداشت شدگان حوادث پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، به اتهام هایی چون "محاربه از طریق عضویت و فعالیت در انجمن پادشاهی ایران، توهین به مقدسات، و تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت داخلی کشور" متهم شد.


نماینده دادستان او را به خروج غیرقانونی از کشور و دیدار با دو افسر آمریکایی در عراق متهم کرده و خواستار اعمال اشد مجازات برای او شده بود.


نماینده دادستان همچنین گروه "انجمن پادشاهی ایران" را به بمب گذاری در چند مسجد و امامزاده در نقاط مختلف تهران و تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی متهم کرد و آن را "قطعه ای از پازل براندازی مخملین" خواند.


بر اساس قوانین ایران، امکان درخواست تجدید نظر در حکم مجازات اعدام وجود دارد.


عفو بین الملل دادگاه های دستگیر شدگان پس از انتخابات را "نمایشی" خوانده و همزمان با روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام (10 اکتبر) خواستار لغو فوری کلیه احکام اعدام در ایران شده است.

درباره گردههمایی طرفداران رضا پهلوی

قسمت اول


وضعیت سید علی گدای قاتل بحرانی شده است

خبر اختصاصی:
وضعیت سید علی گدای قاتل بحرانی شده است
در ساعت 11:30 دیشب (نیم ساعت پیش از نیمه شب) یکی از یاران نفوذی ما در نهاد رهبری به دفتر مرکزی جنبش همبستگی دانشجویان ایران گزارش داد که وضعیت فیزیکی و جسمانی "سیدعلی گدا" رهبر دزدان و غارتگران و آدم کشان به وخامت گراییده است.
حدود ساعت 20 دیشب با بحرانی شدن وضع جسمانی او، سه تن از پزشکان معالج وی: دکتر سیدنقی علیمرادی، دکتر حسین آل شمس و پروفسور سید شهاب الدین مراغه ای به بالینش آمدند. با ورود آنان به اطاق خصوصی سیدعلی گدا، از همه اطرافیان و حتا خانواده اش خواسته شد که اطاق را ترک نمایند. دیدار و بررسی وضعیت جسمانی خامنه ای توسط سه پزشک نامبرده بالا بیش از 45 دقیقه بطول انجامید و سپس آنان اطاق را ترک کرده و به خانواده او گفتند که غیر از خودی ها (همسر و فرزندانش) از ورود دیگران حتا برای گزارش مطالب فوری به اطاق سیدعلی گدا خودداری نمایند.
همانگونه که طی روزهای اخیر در چند "روزی نامه" و رسانه ها نیز انتشار یافته بود، سه روز پیش خامنه ای متنی بعنوان وصیت نامه نوشته و انتشار داد که طی آن خواسته است برایش دعا کرده و از خدا طلب آمرزش خطاهایی را بنمایند که او بخاطر نمی آورد مرتکب شده باشد.....!!!!!!
ما به محض دریافت خبری تکمیلی درین زمینه، آن را در همین "پست" امروز یا روزهای آینده انتشار خواهیم داد.


رژیم جهل و جنون سرنگون سرنگون

Green Iran - ایران سبز






سرود ملی ای ایران ای مرز پرگهر



Courtesy
http://iranianstudentssolidarity.blogspot.com/ 
or
http://www.irss-organisation.com/

Sunday, October 11, 2009

حکايت عاشق شدن رضا شاه تو بهشت

حکايت عاشق شدن رضا شاه تو بهشت



يك آقاى اهل دلى ، به رحمت خدا رفته بود و راهى آن دنيا شده بود . در آن دنيا  در پيشگاه عدل الهى ، اعمال خوب و بدش را در ترازوى نقد گذاشتند و او را به سبب اهل دل بودنش شايسته ى آن دانستند كه به بهشت برود و فرشته اى از فرشتگان بارگاه كبريايى ، دستش را گرفت تا او را به بهشت ببرد .


اين آقاى اهل دل ، وقتيكه مى خواست وارد بهشت بشود ، متوجه شد كه يك آقاى پير مرد سپيد مويى ، دم دروازه ى بهشت نشسته است و شباهت غريبى به رضا شاه دارد .

با خودش گفت : اين آقا چقدر شبيه رضا شاه است !

فرشته گفت : خود رضا شاه اس

پرسيد : مى توانم چند كلمه اى با او حرف بزنم

فرشته گفت : چرا كه نه ؟

آقاى اهل دل ، خودش را به رضا شاه رساند و سلامى كرد و گفت :

-ببخشيد كه مزاحم تان ميشوم قربان ! شما توى بهشت چيكار ميكنيد ؟

رضا شاه گفت : والله ! ما تا همين چند سال پيش توى جهنم بوديم ، اما از بس ملت ايران گفته اند ' خدا پدر شاه را بيامرزد ' به امر الهى ما را به بهشت آورده اند .

آقاى اهل دل پرسيد : خب ، چرا دم در نشسته ايد ؟

رضا شاه گفت : والله ! از خدا كه پنهان نيست ، از شما چه پنهان ، بيست سال پيش وقتيكه ما وارد بهشت شديم ، يك دل نه صد دل عاشق يكى از فرشتگان بهشتى شديم ، اما قانون بهشت اين است كه بدون ازدواج نم9 توان به وصال هيچ فرشته اى رسيد . حالا بيست سال است كه من اينجا ، دم در ، نشسته ام ، و هيچ آخوندى وارد بهشت نمى شود كه صيغه ى عقد مان را جارى كند

(نافرماني هاي مدني)

مبارزه بدون خشونت
(نافرماني هاي مدني)

تهيه و تنظيم : دكتر رامين اعتبار
با همكاري : پ . م . الف . خ
تيرماه 1383 ( جولاي 2004 )

امروزه صاحبنظران و انديشمندان برجسته جهان به اين نظر مشترك دست يافته اند كه « گذر از ديكتاتوري به دموكراسي » جز از « راه نافرماني هاي مدني » و « مبارزة بدون خشونت » حاصل نخواهد شد . يكي از شخصيت هايي كه در اين باره پژوهش هاي جامعي انجام داده ، « جين شارپ » است . اودرباره نوع سلاحي كه در اين قبيل مبارزه به كار گرفته مي شود ، مي گويد :
« مبارزات غير خشونت آميز ، توسط جنگ افزارهاي رواني ، اجتماعي ، اقتصادي و سياسي صورت مي گيرد كه توسط مردم و موسسات اجتماعي به كار گرفته مي شوند . اين سلاح ها با نام هاي گوناگوني همچون اعتراضات ، اعتصابات ، عدم همكاري ها ، تحريم ها و بي ميلي نيروهاي مردمي شناخته شده اند . »
چهارچوب كلي اين نوع مبارزه نشان مي دهد كه هر اقدام و حركتي كه در راستاي دستيابي به هدف صورت مي گيرد ، مي بايست داراي چند ويژگي باشد :
1 – فراگير بودن حركت
2 – ميزان تأثير گذاري آن در روند مبارزه
3 – عملي بودن ( قابليت اجرايي ) آن
4 – كم خطر بودن آن
5 – داشتن حداقلِ بار مالي ( كم هزينه بودن )
كه عمدتا از راه روشنگري هاي كلامي ، نوشتاري ، ديداري ( تصويري ) و نيز ارتباط با گروه هاي تأثير گذار و تصميم ساز ، به مرحله اجرا گذاشته مي شود .
بر اساس آن چه گفته شد ، روش هاي زير را كه در حوزه هاي عمل گوناگون ، با توجه به گروه هاي مبارز در درون و برون مرز طبقه بندي شده اند ، مي توان به كار بست :

حوزه اجتماعي
الف ) فعاليت هاي انفرادي در درون مرز

روشنگري نوشتاري
ـ ديوارنويسي خيابان ها ، اماكن عمومي ( مانند حمام هاي عمومي ، توالت ها و دستشويي هاي عمومي ، اتاقك هاي تلفن همگاني و ..... ) با تكيه بر هويت ملي و سمبل هاي ميهني .
ـ شعارنويسي بر روي تصاوير سران رژيم و اسكناس ها ، عليه عملكرد حكومت .
ـ معرفي سازمان هاي مبارزاتي و ثبت مشخصات رسانه ها و تريبون هاي در اختيار آنان بر روي اسكناس ها ( مانند فركانس راديو و تلويزيون هاي مبارز و پايگاه ها و سايت هاي خبري در اينترنت ) .
ـ تحرير و تنظيم نامه هاي سرگشاده و انتشار آن در رسانه ها .
ـ چاپ و توزيع شبنامه ، اعلاميه و الصاق ( چسباندن ) آن ها بر روي ديوارهاي اماكن عمومي .
ـ چاپ جزوه و كتاب در زمينه مباحث مربوط به مبارزه و بركناري رژيم .
ـ تكثير و توزيع نوارهاي سخنراني سياسي ضد رژيم و برنامه هاي راديو و تلويزيوني سازمان هاي مبارز.
ـ ايجاد پايگاه هاي خبري ، سايت ها و وبلاگ ها و ... در اينترنت .
ـ تعويض اسامي خيابان ها و كوچه ها و گذرگاه هايي كه به نام عوامل رژيم نامگذاري شده يا واژگاني كه بار معنايي ويژه براي رژيم دارند . ( مانند بهشتي ، مفتح ، نواب صفوي ... يا انقلاب اسلامي ، هفتم تير ، هفده شهريور و .... ) .

روشنگري ديداري
ـ طراحي كاريكاتور ، نشانه ها و سمبل ها ، بر روي ديوار هاي اماكن عمومي ، خيابان ها ، منازل و ...
ـ تهيه و نصب پوسترهاي افشاگرانه ، بر روي ديوارها .
ـ چسباندن علائم و نشانه هاي مشترك و شعارهاي يكسان بر پشت شيشه هاي اتومبيل .
ـ پوشيدن پيراهن هاي مزين به نشانه هاي نمادين ( سمبليك ) ملي و ميهني .
ـ استفاده از اشياء تزييني ( مانند پرچم ايران ، مجسمه شير ، نيم تنه كورش و داريوش و ... ) و زينتي ( مانند دستبند و گردن آويزهايي با تصوير نقشه ايران ، فَروَهر ، شبدر و ... ) كه بيانگر هويت ملي يكسان افرادند .
ـ مخدوش ساختن تابلوهاي متعلق به نهادهاي حكومتيِ نصب شده در خيابان ها و معابر ، از طريق پاشيدن رنگ و .... ( بجز تابلوهاي راهنمايي و رانندگي ، كه آسيب به آنها پيامد هاي خطرناك براي مردم دارد . )

روشنگري كلامي
ـ انجام سخنراني هاي آگاهي بخش .
ـ تشويق ديگران به مقاومت در برابر رژيم ، پيروي از حركت هاي براندازانه غير خشونت آميز و پيوستن به ديگر مبارزان و گروه ها و سازمان هاي اپوزيسيون .

ب ) فعاليت انفرادي برون مرز

روشنگري نوشتاري
ـ تدوين نامه هاي سرگشاده عليه رژيم و انتشار آن از طريق رسانه ها ( راديو و تلويزيون و سايت هاي خبري ) .
ـ تنظيم شكواييه در محاكم بين المللي ، عليه جنايات ، شكنجه و موارد نقض حقوق بشر در ايران و انعكاس آن در رسانه ها .
ـ چاپ روزنامه ، كتاب ، جزوه و بروشور و توزيع آن .
ـ ايجاد پايگاه هاي خبري و سايت هاي اينترنتي .

روشنگري ديداري
ـ طراحي كاريكاتور ، نشانه هاي سمبليك و نمايش آن از طريق رسانه ها ، اماكن عمومي مجاز ، محل گردهمايي ها .
ـ حمل پرچم هاي شير و خورشيد و پلاكارد هاي تبليغاتي .
ـ نصب پوستر در اماكن مجاز و محل تجمع ها و سالن هاي اجتماعات .
ـ تكثير نوارهاي ويديويي مربوط به مراسم راهپيمايي ، تظاهرات و سخنراني هاي مربوط به ايران ، در برون مرز .
ـ تكثير نوارهاي سرودهاي ملي و ميهني .

روشنگري كلامي
ـ سخنراني و افشاگري در مورد ديدارها و فعاليت هاي سياسي پنهان و پشت پرده سران و كارگزاران حكومت ، با مسوولان و مديران كشورهاي ديگر .
ـ معرفي كارگزاران و وابستگان رژيم ، كه جهت سرمايه گذاري هاي شخصي ، به خارج از كشور تردد مي نمايند .

ج ) فعاليت گروهي درون مرز
ـ ايجاد تشكل ها و هسته هاي صنفي ، جهت برگزاري اعتصابات و تظاهرات و ....
ـ ايجاد تشكل ها و هسته هاي محلي ، جهت اجراي طرح هاي مبارزة بدون خشونت در محلات و مناطق مسكوني .
ـ برپايي تظاهرات پراكنده و برگزاري سخنراني هاي روشنگرانه .
ـ صدور بيانيه و اعلاميه هاي گروهي ، بويژه از سوي تشكل هاي غيردولتي ( NGO ) .
ـ ايجاد راهبندان به وسيله اتومبيل ها يا ايجاد موانع گوناگون ، ريختن زباله و نخاله هاي ساختماني .
ـ روشن كردن چراغ هاي اتومبيل ها و بوق زدن هاي پي در پي ، بويژه در هنگام تظاهرات .
ـ پخش و همسرايي ( همخواني ) سرودهاي ملي و ميهني و حماسي ( مانند سرود اي ايران ، زندانيان سياسي و ... ) .
ـ تغيير پوشش و نحوه خودآرايي و استفاده از رنگ هايي كه مورد تأييد رژيم نيست .
ـ ايجاد سرو صدا در زمان تظاهرات ( مانند به صدا درآوردن سوت ، طبل ، كوبيدن بر ظروف پخت غذا و .. ) .
ـ آزار غير فيزيكي عوامل رژيم در زمان تظاهرات ( مانند : هو كردن و تحقير و ... ) .
ـ تعقيب و دنبال كردن گروهي عناصر رژيم ، به هنگام تظاهرات .
ـ محاصره نيروهاي انتظامي و ممانعت از بازداشت مخالفان رژيم و مبارزان .
ـ تجمع در برابر زندان ها ، همراه با روشن كردن شمع در شب و مطالبه آزادي زندانيان سياسي .
ـ برگزاري مراسم آييني و سنتي در برابر زندان ها ( مانند چيدن سفره هفت سين و .. ) .
ـ تشكيل كاروان هاي سواره و پياده ، جهت حركت هاي اعتراضي ، به سوي مراكز استان ها و پايتخت .
ـ شركت در مراسم خاكسپاري و ديگر مراسم آييني و مذهبي مربوط به قربانيان رژيم .
ـ اعتصاب ، كم كاري و تمارض ( بيمار نمايي ) گروهي در محل كار .
ـ در خانه ماندن و خاموش كردن چراغ ها ، به هنگام تصميم و اعلام جنبش .
ـ عدم شركت در تمامي تظاهراتي كه از سوي رژيم اعلام مي گردد ( اعم از راهپيمايي 22 بهمن ، روز قدس ، نماز هاي عيد فطر ، نماز جمعه و ... ) .
ـ تحريم و عدم حضور در مساجد و اماكن مقدس ( مگر بر اساس ضرورت هايي كه جنبش اعلام مي كند ) .
ـ تحريم مسابقات ورزشي يا تبديل اين مراسم به تظاهرات ضد رژيم .
ـ تحريم هرگونه انتخاباتي كه از سوي رژيم برگزار مي شود .
ـ عدم پذيرش مسووليت هايي كه از سوي مسوولان رژيم پيشنهاد مي شود .
ـ سازماندهي اعتصابات استادان ، معلمان ، صنوف و قشرهاي گوناگون فعال در جامعه .
ـ تحريم كلاس هاي درس و امتحانات از سوي دانش آموزان و دانشجويان .
ـ اعتصاب غذا توسط زندانيان سياسي و مبارزان ؛ و انتشار اخبار آن در رسانه ها .
ـ از حركت بازداشتن گردش كار و امور در ادارات و سازمان ها و نهادهاي دولتي .
ـ اخلال و كارشكني در به جريان افتادن و روند رسيدگي به پرونده هاي مربوط به مبارزان در محاكم قضايي .

د ) فعاليت گروهي برون مرز

ـبرپايي گردهمايي ها و انجام سخنراني هاي آگاه كننده .
ـ صدور بيانيه ها و اعلاميه هاي گروهي .
ـ تنظيم استشهاديه هاي گروهي و جمع آوري امضا ، در مورد جنايات رژيم و ارايه آن به مجامع بين المللي .
ـ برپايي اجتماعات ، تظاهرات و راهپيمايي .
ـ برگزاري مراسم دعاي جمعي در اماكن عمومي براي سرنگوني رژيم ، همراه با انجام آيين هاي نمادين ( مانند سياه پوشي ، عزاداري و پخش حلوا ، براي مرگ آزادي ، دموكراسي ، دين ، اقتصاد و ... ) ؛ بويژه در مناسبت هاي جهاني و بين المللي ، مانند روز جهاني زن ، كودك ، حقوق بشر ، بهداشت و ...
ـ حمل عكس هاي فعالان و مبارزان و مخالفان و زندانيان سياسي ، در تظاهرات .
ـ استفاده از ماسك هايي كه چهره شيطاني سران رژيم را نشان مي دهد . ( حُسن اين عمل ، پنهان ماندن چهره مبارزان در خارج از كشور است . )
ـ انجام تحصن ( تظاهرات نشسته ) و نمايش هاي خياباني درباره جنايات رژيم . ( مانند اعدام ، شلاق زدن ، سنگسار نمايشي و برگزاري نمادين تشييع جنازه و به خاكسپاري رژيم ج ا ا . و ... ) .
ـ پخش و همسرايي سرودهاي ملي و ميهني و حماسي ( مانند اي ايران ، زندانيان سياسي ، و ... ) .
ـ انتقاد علني از رژيم در تمامي مجامع و محافل كوچك و بزرگ .
ـ تبديل مراسم مسابقات ورزشي ( كه تيم هاي ايراني در آن حضور دارند ) به تظاهراتي عليه رژيم .
ـ عدم حضور در تمامي گردهمايي هاي سياسي ، فرهنگي ، هنري ، كه از سوي رژيم در خارج از كشور برگزار مي شود ؛ يا شركت در آن ها و تبديل شان به تريبوني براي افشاگري عليه رژيم .
حوزه اقتصادي


الف ) فعاليت درون مرز
ـ برداشت سپرده هاي بانكي از بانك ها ؛ و تمامي بنگاه هاي اقتصادي متعلق به سران رژيم و وابستگان آن ها ( از جمله صندوق هاي قرض الحسنه و .. ) .
ـ عدم اعطاي وام و امتيازات بانكي و تجاري به عوامل رژيم و كارشكني در گشايش اعتبار براي آنان .
ـ عرضه همزمان و ناگهاني سهام خريداري شده توسط مردم ، كه موجب سقوط ارزش سهام خواهد شد .
ـ فروش اوراق قرضه اي كه پيشتر از سوي دولت عرضه و توسط مردم خريداري شده است .
ـ انصراف از ثبت نام هايي كه وجوهي را تحت عنوان پيش فروش اقلامي مانند اتومبيل ، تلفن همراه و غيره ، دريافت كرده اند .
ـ ممانعت و كارشكني در جا به جايي محموله هايي كه به طور قاچاق ، از طريق پايانه هاي غيردولتي متعلق به نهادهاي حكومت ( مانند سپاه ، رهبري و ... ) وارد يا صادر مي شود .
ـ عدم پرداخت قبوض آب ، برق ، تلفن ، گاز ، ماليات هاي مقرر و عوارض شهرداري و ...
ـ عدم بازپرداخت اقساط وام ها .
ـ برپايي اعتصابات در بازار ، سازمان ها ، نهادهاي دولتي و حكومتي ، شركت نفت ، فرودگاه ها ، همچنين توسط رانندگان وسايل نقليه عمومي و حمل و نقل ، بنادر و كشتيراني و راه آهن و تمامي خدماتي كه توقف شان جان مردم را به خطر نيندازد .
ـ كارشكني و توقف چرخه هاي توليد در صنايع مادر و سنگين ( مانند پتروشيمي ، ذوب مس ، ذوب آهن ، فولاد ، مهمات سازي و ... )
ـ حمله به ابزارهاي تبليغاتي معرفي كالاهاي ساخت ديگر كشورها ( ( مانند بيلبورد ها ) از طريق پاشيدن رنگ ، تخريب تابلو ها و پاره كردن پوسترهاي تبليغاتي و ...
ـ معرفي دلالان و واسطه هاي داخلي فعال در بخش بازرگاني ، كه پل ارتباطي ميان سران و كارگزاران رژيم با بنگاه هاي اقتصادي ديگر كشورها هستند .
ـ تخليه زباله به عنوان اعتراض ، در مقابل نمايندگي هاي بازرگاني و شركت هاي طرف قرارداد رژيم .

ب ) فعاليت در برون مرز

ـ واكنش اعتراضي نسبت به اعطاي اعتبارات مالي به حكومت ج ا ا . و عقد قراردادهاي تجاري ، ساخت و ساز و غيره ( در قالب راهپيمايي ، ارسال نامه و ... )
ـ عدم عقد قراردادهاي تجاري و بازرگاني با عوامل رژيم .
ـ پرهيز از داشتن هرگونه رابطه تجاري و اقتصادي با شركت هاي متعلق و وابسته به سران و كارگزاران رژيم .
ـ تحريم خريد كالا و دريافت خدمات توسط مشتريان از بنگاه ها و موسساتي كه رژيم درخارج از كشور راه اندازي كرده است .
ـ تحريم فروش كالا به عوامل رژيم ، از سوي توليدكنندگان و فروشندگان .
ـ نهيه فهرست سياه از تجار و شركت هايي كه مستقيما با هيأت حاكمه و وابستگانشان داد و ستد اقتصادي دارند .
ـ معرفي شركت ها ، موسسات و دارايي هاي سران رژيم و وابستگانشان .
ـ افشاي سرمايه گذاري هاي خارجي سران و عمال رژيم .
ـ تهديد به تخريب اموال و دارايي هاي سران و عمال رژيم ، در خارج از كشور .
ـ تجمع و اعتراض در برابر سفارت خانه هايي كه با رژيم ارتباطات گسترده اقتصادي دارند .
ـ ارسال نامه هاي تهديدآميز به شركت ها و صاحبان صنايعي كه با رژيم معاملات اقتصادي كلان دارند .
ـ تهديد منافع اقتصادي دولت هاي حامي رژيم ؛ از طريق ارسال فكس ، نامه و ....
حوزه سياسي و امنيتي
الف ) درون مرز

ـ برگزاري رفراندوم هاي نمايشي در دانشگاه ها .
ـ نظرسنجي هاي دوره اي توسط دانشجويان ، در خصوص عملكرد مسوولان رژيم و ميزان محبوبيت شان .
ـ گمراه كردن ماموران امنيتي رژيم در دستيابي به اطلاعات .
ـ شناسايي و معرفي ماموران امنيتي به مردم ، از هر طريق ممكن .
ـ شنود پيام هاي بي سيم نيروهاي انتظامي و گزارش آن به دبيرخانه امنيتي « جنبش » .
ـ كپي برداري از اسناد محرمانه و فوق محرمانه و ارسال ان براي دبيرخانه امنيتي .

ب ) برون مرز

ـ ديدار با نمايندگان مجالس كشورهاي ديگر ، جهت افزايش آگاهي نسبت به ماهيت رژيم ؛ و تقاضاي اعمال فشارهاي جهاني بر روي سردمداران ج ا ا .
ـ تقاضا از دولت ها ، ملت ها و سازمان هاي بين المللي در حمايت از مردم ايران و مبارزان ضد رژيم .
ـ تقاضاي تحريم سياسي ، از دولت ها .
ـ تقاضاي تحريم اقتصادي .
ـ تهيه فهرست سياه از دولت ها و شركت هاي حامي رژيم .
ـ تقاضاي قطع روابط ديپلماتيك با ج ا ا .
ـ تقاضا از دولت هاي خارجي ، جهت عدم صدور رواديد براي مسوولان رژيم و وابستگان شان ،
ـ تقاضاي اخراج ج ا ا . از سازمان ها و نهاد هاي بين المللي ، به دليل نقض حقوق بشر .
ـ تظاهرات و تحصن در مقابل سفارتخانه ها و نمايندگي فرهنگي ج ا ا .
ـ اشغال بدون خشونت نمايندگي هاي ايران در ساير كشورها .
ـ شناسايي و معرفي و طرد عوامل نفوذي و تفرقه انداز در ميان مبارزان ( اعم از برهم زنندگان اجتماعات ، سخنراني ها و .. و حتي كساني كه به رسانه هاي همگاني برون مرز راه مي يابند و از تريبون هاي آن ها ، اهداف خود را پي مي گيرند ، يا برخورد با تلفن كنندگان به اين رسانه ها كه جهت ايجاد شكاف ميان مبارزان ، بر روي خطوط مي آيند . )
مبارزه از طريق فشارهاي رواني
الف ) درون مرز

ـ شناسايي و معرفي كارگزاران وابسته به سران رژيم ( افشاي نسبت هاي خويشاوندي آنان با يكديگر ) .
ـ شناسايي و معرفي عاملان جنايات ، شكنجه ، گروه هاي فشار ( لباس شخصي ) و روساي زندان ها .
ـ افشاي روابط خانوادگي ميان بازرگانان ، بازاريان ، مديران و مسوولان سازمان ها و بنيادها و غيره ، با سران و مسوولان رده بالاي رژيم .
ـ بي اعتنايي ، عدم معاشرت و قطع روابط دوستانه با سرسپردگان رژيم .
ـ تلاش در آگاهي رساني و جذب كساني كه بر اساس باورهاي مذهبي ، مدافع عملكرد و حامي مسوولان رژيم هستند .
ـ در انزوا و تنگناي كاري قرار دادن وابستگان رژيم ، در محيط هاي كاري .
ـ پرهيز از خريد كالاهاي تجار خرده پا وكسبه هاي طرفدار رژيم .
ـ بي اعتنايي ( بايكوت ) و در محروميت عاطفي قراردادن طرفداران رژيم .
ب ) برون مرز

ـ طرد و قطع رابطه با وابستگان سياسي و اقتصادي سران و مسوولان رژيم .
ـ طرد همكاران رژيم در حوزه هاي گوناگون فرهنگي و هنري .
ـ تحريم كالاها و خدمات عرضه شده از سوي رژيم .
تحريم رسانه هاي حامي رژيم در خارج از كشور .
ـ تحريم كالاها و خدمات آگهي دهندگان به رسانه هاي حامي رژيم در برون مرز .
مبارزه كارشناسان ارتباطات و رايانه
عصر كنوني را عصر ارتباطات و اطلاعات ناميده اند . عصري كه اَبَر رايانه ها حرف نخست را مي زنند . عصري كه تكنولوژي رايانه اي ، رسيدن به هر ناممكني را ممكن ساخته است .
با توجه به اين كه امروزه حكومت هاي ضد انساني براي سلطه گسترده و روزافزون و نيز سركوب مبارزان و مخالفان خود ، كريدورهاو دالان هاي اطلاعاتي را به انحصار خود در مي آورند و از كامپيوتر ، به عنوان ابزاري مدرن بيشترين بهره را مي جويند ، انسداد اين گذرگاه ها و ناكارآمد كردن شبكه هاي اطلاعاتي ، ارتباطي ، تبليغاتي ، تنها به مدد متخصصان اين رشته ممكن است .
برهمين اساس ، كارشناسان اين رشته مي توانند نقشي برجسته و كليدي در « مبارزه بي خشونت » ايفا نمايند . راهكارهاي پيشنهادي عبارتند از :
ـ نفوذ به سيستم هاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم .
ـ نفوذ ، ايجاد اختلال و مسدود كردن كريدورهاي فرماندهي و اطلاعاتي نيروهاي مسلح .
ـ ايجاد اختلال در سيستم هاي تبليغاتي رژيم . ( مانند راديو و تلويزون ) .
ـ نفوذ و از كار اندازي ( هك كردن ) پايگاه هاي اطلاعاتي و خبر رساني اينترنتي .
ـ ايجاد اختلال در شبكه هاي مالي رژيم ، مانند بانك ها .
ـ ايجاد اختلال در شبكه هاي مخابراتي نيروهاي سركوبگر ( بسيج و نيروهاي انتظامي و ..... )

اسکناس گويا - چالشهاي سيستم بانكي و سياستهاي پولي از ديروز تا... و