Sunday, August 15, 2010

بسيجيه جبهه بود برادرش نامه ميده



بسيجيه جبهه بود برادرش نامه ميده



ما برات خواستگاري رفتيم، برات زن گرفتيم، خدا بهت يه پسر داد،

اسمش كامبيزه، زنت خراب بود، طلاقش داديم. مواظب خودت باش.


ديگه بدون فكرازدواج نكن .اينا همه اش تجربه ست


تولکت به امام زمان باشد

Friday, August 13, 2010

مطلب تحقیقی زیر را بخوانید .ایا باز هم نظر دکتر شریعتی را تایید می کنید ؟

مطلب تحقیقی زیر را بخوانید .ایا باز هم نظر دکتر شریعتی را تایید می کنید ؟

من هرگاه که به ياد خانه و زندگی محمد می افتم که جوانی و کمال را با بيوه زنی پنجاه تا هفتاد و سه ساله گذراند و در پيری با بيوه زنانی جا افتاده و بچه دار ، چون ام سلمه و زينب دختر خزيمه ( مادر بينوايان ) و بخصوص حفصه ( بيوه زنی زشت : بنا به اعتراف پدرش ) سر کرد و خانه اش آن بود و خوراکش آن، نمی توانم از افسوس خودداری کنم که محمد می توانست زنانی زيباتر از آنها داشته باشد و زندگی يی بهتر از اين و نيز هرگاه که سخنان نويسندگانی را می خوانم که از شهوترانی محمد سخن می گويند و از حرمسرای محمد ، نمی توانم از شرم پريشان نشوم که يک انسان، حتی نويسنده، تا کجا می تواند ننگين شود و به خاطر مصلحتی زشت سيمای حقيقتی زيبا را که فخر انسان است و سرمايه تاريخ به چنين پليدي ها بيالايد !!
دکتر علی شریعتی

نام و نشان مستند 46نفر از زنان محمد
خدیجه دختر خویلد بن اسبن عبدالعزی. محمد وقتی 25 ساله بود با کارگزار خود خدیجه که زنی ثروتمند بود ازدواج کرد تا دیگر نیازمند کارکردن و جان کندن نباشد و از چوپانی و همراهی کردن کاروان های تجاری خدیجه به زندگی مرفه و آرامی رسید. اما بعد از مرگ خدیجه، به سرعت ثروت وی را به باد داد تا جایی که نیازمند غارت و چپاول نامسلمانان گشته بود. محمد تا زمانی که خدیجه زنده بود جرات نداشت با زن دیگری ازدواج کند زیرا احتمالاً مورد خشم خدیجه قرار می گرفت و مجبور بود به زندگی قبلی و دشوار خود بازگردد.
صحیح بخاری 5:164165 ( برگ 103) 5:168 برگ 105
تاریخ طبری جلد .39 برگ 3
صحیح بخاری جلد .4:605 برگ 395
صحیح مسلم 4:5971 ( برگ 1297)

2- عایشه دختر ابوبکر صدیق، محمد وقتی عایشه 6 ساله بود با وی ازدواج کرد و در سن 9 سالگی با او وقتی خود 53 سال داشت همبستر شد، این ازدواج پدوفیل (بیماری بچه بازی) بودن محمد را نشان می دهد، برای اطلاعات بسیار کامل و جامعی از این ازدواج و اثبات بیمار بودن محمد و بررسی نظرات مختلف در این مورد به نوشتاری با فرنام "سن پایین عایشه، مناظره ای بین آیت الله منتظری و دکتر علی سینا" مراجعه کنید. عایشه محبوب ترین زن محمد بود تا جایی که محمد در بستر مرگ سر بر روی سینه های وی گذاشته بود. علاقه محمد به عایشه تا جایی بود که وقتی زینب عایشه را محکوم به زنا با صفوان کرده بود، محمد از طرف الله آیاتی آورد تا عایشه را برائت کند. برای شرح کل ماجرا مراجعه کنید به عایشه و صفوان و بحث در مورد آیات مربوط به برائت عایشه. عایشه از راویان مهم حدیث و از حافظان قرآن حساب می شود. اما شیعیان به دلیل خصومتی که وی با علی داشت و جنگی که او با علی داشت اورا ملعونه و پلید می دانند. محمد بارها اعلام کرده است که عایشه را از همه زنان خود بیشتر دوست داشته اما شیعیان معتقدند وی زن فاسدی بوده است و محمد خدیجه را بیش از سایر زنان دوست داشته است تا جایی که سالی که خدیجه از دنیا رفت را سال عذاداری اعلام کرد.

صحیح مسلم جلد جلد 2 : .3309,3310,3311 صفحه 715 و 71
صحیح بخاری جلد ..7:88 برگ 65

3- سوده دختر زمعه بن قیس، زن سوم محمد بود، سوده بیوه زن مسلمانی بود اهل حبشه که پدرش اورا به محمد داده بود و محمد قبل از آوردن عایشه به خانه اورا به خانه آورده بود. سوده به روایاتی 50 سال سن داشت و محمد برای نگهداری از بچه هایش و هم چنین اداره خانه اش به سوده نیاز داشت . البته سوده در مقابل عایشه نیز همانند یک مادربزرگ بود. سوده در آخرین سال خلافت عمر از دنیا رفت. عایشه روایت کرده است که سوده برخی اوقات از نوبت خود می گذشت تا پیامبر شب خود را با عایشه بگذراند زیرا سوده هراس داشت مبادا محمد وی را به خاطر سن بالایش طلاق دهد. پیامبر در حالی با سوده ازدواج کرده بود که تقریبا چاره و امکان دیگری برای ازدواج نداشت زیرا قبیله قریش اورا طرد کرده بود و در آن سال ها ازدواج کردن با فرزندان عبدالمطب و بنی هاشم بر ضد مفاد عهدنامه ای بود که منجر به شعب ابيطالب شد بنابر این محمد از روی اجبار با سوده ازدواج کرد.

تاریخ طبری جلد .39 برگ 169
ابو داوود جلد .2:2130 برگ 572
صحیح بخاری جلد .6:318 برگ 300
تاریخ طبری جلد .9 برگ 128
صحیح مسلم جلد .2:2958 ( برگ 651)
صحیح بخاری جلد .3:269 ( برگ 154) جلد .3:853 ( برگ 29)
صحیح مسلم جلد .2:3451 ( برگ 747)

4- ام سلمه دختر امیه بن المغیره، زن یکی از مسلمانان به نام "ابوسلمه بن ابوالاسد" بود که در جنگ احد زخمی مهلکی برداشته بود و در نهایت کشته شده بود. ام سلمه در هنگام ازدواج با محمد 29 سال سن داشت و محمد 53 سال سن داشت. ام سلمه از کلیه زنان محمد یشتر عمر کرد و پس از همه آنها وفات یافت.
ابو داوود جلد .1:274 برگ 68 جلد .3:4742 برگ 1332 جلد .2:2382 برگ 654
سنن نساء جلد .1 no.240 برگ 228
ابن ماجه جلد .3:1779 برگ 72
5- حفصه دختر عمر بن الخطاب، در سن 18 سالگی شوهر خود خنیس بن حذاقه السهمی را از دست داده بود و بیوه شده بود. حفصه در هنگام ازدواج با محمد 20 سال سن داشت و محمد 55 ساله بود. در احادیث موجود است که بعد از این که ابوبکر و عثمان از ازدواج با وی سر باز زدند، محمد قبول کرد که با وی ازدواج کند. حفصه نیز از حافظان قرآن حساب می شود و نسخه عثمان از قرآن با همکاری وی تهیه شده بود. از ماجراهای جالبی که حفصه در آنها شرکت داشت رسوایی محمد در ارتباط با کنیز حفصه یعنی ماریه است که محمد را مجبور کرد سوره تحریم را بسراید. برای اطلاعات بیشتر از این ماجرا به محمد ماریه و حفصه، ماریه قبطی شانزدهمین زن در زندگی محمد، وساطت الله جهت رفع اختلافات خانوادگی محمد مراجعه کنید.
ابن ماجه جلد .3:2086 برگ 258
ابو داوود جلد .2:2448 برگ 675 جلد .3:5027 برگ 1402.
صحیح مسلم جلد .2:2642 برگ 576 جلد .2:2833 برگ 625 جلد .2:3497 برگ 761


6- زینب دختر جحش؛ ازدواج زینب با جحش از بحث برانگیز ترین ازدواج های محمد است. زینب از خانواده بزرگ و محترمی بود. مادر زینب دختر عبدالمطلب پدربزرگ محمد بود. زینب با زید فرزند خوانده محمد ازدواج کرده بود و محمد روزی بدون خبر به خانه زید وارد شد و زینب را نیمه لخت دید و به او علاقه مند شد، سپس مهریه اورا پرداخت تا از فرزندخوانده خود طلاق گیرد، بعد با وی ازدواج کرد و مسلمانان می گویند خداوند به محمد دستور داد تا با زینب ازدواج کند زیرا خداوند می خواست این رسم غلط جاهلیت مبنی بر این که یک مرد نمی تواند با زن پسرخوانده خود ازدواج کند از میان بردارد و این بسیار مضحک است. ماجرای مفصل زینب را می توانید در سه نوشتار "محمد، زید و زینب" و "زید و زینب" و "عشق محمد به همسر پسر خوانده اش (زینب) و ازدواج با او." بخوانید. زینب در موقع ازدواج با محمد 35 سال داشت و محمد 58 سال.
صحیح مسلم جلد .2:2347 ( برگ 519) جلد .2:3330 ( برگ 723724) جلد .2:3332 ( برگ 725) جلد .2:3494 برگ 760.

صحیح بخاری جلد .3:249 ( برگ 138) جلد .3:829 ( برگ 512) جلد .4:6883 ( برگ 1493)

7- جویریه دختر حارث بن ابوضرار، محمد در سن 58 سالگی با جویریه که 20 سال سن داشت ازدواج کرد. جویریه دختر رئیس قبیله بنی المصطلق، یکی از قبایل یهودی متعددی بود که محمد به آنها حمله کرده بود. شوهرش مالک بن صفوان بود و در حمله ناگهانی که محمد به این قبیله کرده بود کشته شده بود. محمد از جویریه درخواست ازدواج کرد و جویریه قبول کرد به شرط این که اسرای باقیمانده از این جنگ آزاد شوند و غنایم به دست آمده به صاحبان باقیمانده از این جنگ بازگردد. از جویریه به عنوان "زنی بسیار زیبا" در بسیاری از تواریخ یاد شده است، ابن اسحق می گوید جویریه از زیبایی شگفت انگیزی بهره می برد، بطوری که هیچ مردی قدرت نداشت در برابر زیبایی وی مقاوت کند. و رابطه او با محمد به شدت عواطف عایشه را تحریک کرده بود و عایشه از دیدن او در عذاب بود. جویریه 6 سال زن محمد بود و بعد از محمد نیز 39 سال زندگی کرد و در سن 65 سالگی درگذشت. ماجرای جویریه را پروفسور مسعود انصاری در کتاب کوروش بزرگ و محمد عبدالله را در نوشتاری با فرنام "جویریه زنی که محمد را اسیر زیبایی خود و طایفه اش را آزاد کرد" بخوانید.

ابن اسحق سیرت الرسول، برگ 729
ابو داوود جلد .3:4935 برگ 1377-1378
صحیح بخاری جلد .8:212 ( برگ 137)
ابو داوود جلد .1:1498 برگ 392.
صحیح مسلم جلد .2:2349 برگ 520
صحیح بخاری جلد .3:717 ( برگ 431-432).

8- ام حبیبه دختر ابوسفیان بن الحرب، ابوسفیان رئیس قبیله قریش، قدرتمند ترین مرد مکه بود که همراه با شوهرش عبیدالله ابن جحش از اولین کسانی بودند که مسلمان شده بودند و به حبشه رفته بودند تا پادشاه حبشه را به اسلام دعوت کنند. اما عبید الله ابن جحش در حبشه مسیحی شد و از ام حبیبه طلاق گرفت، پیامبر اسلام از راه دور از پادشاه حبشه خواست تا ام حبیبه را به زنی او در آورد، ام حبیبه تا 6 سال بعد نتوانست محمد را ببینید زیرا نمی توانست به مدینه برگردد. ام حبیبه در هنگام ازدواج با محمد 29 سال سن داشت و محمد 54 سال. محمد امیدوار بود ازدواجش با ام حبیبه نظر ابوسفیان دشمن درجه یک اسلام را تغییر دهد اما چنین اتفاقی نیافتاد.

صحیح مسلم جلد .2:1581 برگ 352 جلد .2:3539 برگ 776
ابن ماجه جلد .5:3974 برگ 30
صحیح مسلم جلد .2:3413 برگ 739 جلد .2:2963 برگ 65

9- صفیه دختر حیی بن اخطب، صفیه در هنگام ازدواج با محمد 16 سال سن داشت و محمد 60 سال سن داشت. صفیه دختر حیی بن اخطب رئیس قبیله بنی نضیر، از قبایل یهودی مدینه بود که محمد به آن حمله کرد و آنها را مجبور کرد از مدینه خارج شوند و هرچه قابل نقل کردن است با خود ببرند و باقی اموال را برای مسلمانان باقی بگذارند. شوهر قبلی او کنان بن ربیع بود که توسط مسلمانان در همان جنگ کشته شد. شوهر وی توسط مسلمانان به دلیل این که مکان مخفی کردن جواهراتش را افشا نمی کرد شکنجه و در نهایت به دستور پیامبر کشته شده بود، و پبامبر همان شب با صفیه ازدواج کرد و با وی همبستر شد. او 4 سال با محمد زندگی کرد و بعد از مرگ محمد 39 سال بیوه بود و در سن 60 سالگی درگذشت برای اطلاعات بیشتر پیرامون صفیه نوشتاری با فرنام "ازدواج محمد با صفیه زنی که شوهرش زیر شکنجه جان سپرد." و هم چنین نوشتاری با فرنام "صفیه، زن یهودی پیغمبر- بخش سوم مناظره آیت الله منتظری با دکتر علی سینا." را بخوانید.
تاریخ طبری 39 برگ 185..
صحیح بخاری .2:68 و 4:143280

10- میمونه دختر حارث الهلالیه، میمونه در زمان ازدواج با محمد 36 سال سن داشت (برخی روایات وی را 30 ساله خوانده اند) و محمد 60 ساله بود. میمونه خواهر ناتنی زن دیگر محمد بود. میمونه 3 سال با محمد زندگی کرد و در سن 80 سالگی از دنیا رفت، یعنی 44 سال بیوه ماند.
تاریخ طبری جلد .8 برگ 136
11- فاطمه دختر سریح
تاریخ طبری جلد .9 برگ 39

هند دختر یزید 12-
صحیح مسلم جلد .3:4251-4254 برگ 928-929.

13- عصما دختر سیاء
تاریخ طبری جلد .10 برگ 185 and footnote 1131 برگ 185.

14- زینب دختر یزید
تاریخ طبری جلد .7 برگ 150 footnotes 215216 and تاریخ طبری جلد .39 برگ 163-

15- هبله دختر قیس و خواهر اشعث
تاریخ طبری جلد .9 برگ 138

16- عصما دختر نعمان - ملا محمد مجلسی در مورد این زن نوشته است وقتی وی را نزد محمد آوردند عایشه و حفصه نسبت به وی حسادت کردند و وی را فریب دادند که ازدواجش با محمد انجام نگیرد. به این صورت که به وی گفتند اگر مایل است توجه محمد را به خود جلب کند باید به محمد بی اعتنای کند. عصما وقتی محمد را دید به او گفت "من فکر می کنم باید از دست تو به الله پناه ببرم" محمد برانگیخته شد و گفت "من فکر می کنم باید به خانواده ات پناه ببری"
مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم، صفحه 597

17- فاطمه دختر صحاک، ملا محمد باقر مجلسی نوشته است وقتی آیات 28 و 29 احزاب نازل شد، فاطمه تصمیم گرفت راه اول را انتخاب کند و از محمد جدا شود.
مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم، صفحه 597

18- ماریه دختر شمعون قبطی، که مقوقس فرستاده بود، وی از پیامبر باردار شد، نام اورا ابراهیم نهادند، دوسال زیست و بمرد. ماجرای ماریه نیز از ماجراهای بحث برانگیز زندگی محمد است. ماریه کنیز (برده) حفصه بود که به عنوان هدیه به او داده شده بود. روزی محمد به خانه حفصه دختر عمر می رود و ماریه را تنها در خانه می یابد، وی با ماریه همبستر می شود و ناگهان حفصه از راه می رسد و از مشاهده این قضیه بسیار خشمگین می شود. محمد قول می دهد که ماریه را بر خود حرام کند به شرطی که حفصه ماجرا را برای کسی تعریف نکند، اما حفصه ماجرا را برای عایشه و بقیه زنان محمد تعریف می کند و محمد از الله کمک می گیرد تا رسوایی پیش آمده را با سوره تحریم کمرنگ و سرکوب کند. ماجرای ماریه را در محمد ماریه و حفصه، ماریه قبطی شانزدهمین زن در زندگی محمد بخوانید.

تاریخ طبری جلد .8 برگ 66131.
تاریخ طبری جلد .39 برگ 194

19- ریحانه دختر زید قرظی از اسرای بنی قریظه بود که سهم محمد از غنائم جنگی بود. ریحانه هرگز حاضر نشد اسلام بیاورد و حتی پیشنهاد محمد مبنی بر ازدواج با وی را نیز قبول نکرد و تصمیم داشت نه اسلام بیاورد و نه با محمد ازدواج کند. از طرفی محمد نیز قصد رهاکردن این کنیز (برده زن) زیبا را نداشت و وی تا آخر عمر تن به حقارت برده بودن در داد اما حاضر نشد مسلمان شود و یا با محمد ازدواج کند، ماجرای ریحانه را بطور مفصل در نوشتاری با فرنام "ریحانیه زن زیبایی که شب روز قتل همسرش بعنوان برده محمد به حرمسرای محمد رفت و دق مرگ شد." بخوانید.

تاریخ طبری جلد .39 برگ 164-165
تاریخ طبری جلد .13 برگ 58.
20- ام شریک دوسیه

21- صنعا یا سبا دختر سلیم، زنی بود که پیش از آنکه پیامبر با او همبستر شود مرد.

22- قضیه دختر جابر از بنی کلاب، زنی بود که به محمد گفت مرا به تو داده اند و به من خبر ندادند، پس از محمد طلاق خواست و محمد اورا طلاق داد. روایات دیگری حاکی از آن است که محمد با وی ازدواج کرد اما وقتی برای همبستر شدن پیش وی رفت دریافت که او بسیار پیر است بنابر این وی را طلاق داد.
تاریخ طبری جلد .9 برگ 139

23- زینب دختر خزیمه از بنی عامر بن صعصعه بود که بعد از کشته شدن شوهرش "عبیده" در جنگ بدر قبول کرد که با محمد ازدواج کند اما 8 ماه بعد از این ازدواج از دنیا رفت.

24- دختر خلیفه الکلبی و خواهر دحیه بن خلیفه، به خانه آوردش و در خانه پیامبر مرد

25- عالیه دختر طبیان از بنی بکربن زنی بود که محمد با وی ازدواج کرد اما بعد از مدتی وی را طلاق داد.
تاریخ طبری جلد .9 برگ 138
تاریخ طبری جلد .39 برگ 188

26- قوتیله بنت قیس بن معدی کرب و خواهر اشعث بن قیس، پیامبر اورا به زنی کرد اما هنوز او را ندیده بود که مرد. برخی نیز گفته اند محمد اورا طلاق داد.

خوله بنت الهذیل از بنی حاریث که طلاق گرفت.27-

28- لیلی بنت الخطیم پیر زنی بود از قبیله بنی خزرج که به گفته طبری (ذکر زنان محمد از تاریخ طبری)، پیامبر روزی به مزگت اندر نشسته بود پشت سوی آفتاب کرده و این زن از پشت آمد و دست هایش را بر روی کتف پیامبر گذاشت و گفت با من ازدواج کن تا من به قبیله خود بگویم پیامبر با من ازدواج کرده است. سپس به میان قبیله خود رفت و مردم به او گفتند کار اشتباهی کردی چون پیر هستی و پیامبر از زنان پیر خوشش نمی آید و اگر تو را ببیند طلاقت خواهد داد. لیلی پیش پیامبر آمد و گفت من پشیمانم که زنی پیر هستم و شایستگی ازدواج با تو را ندارم و پیامبر او را طلاق داد.

29- ام هانی دختر ابوطالب، وی بهانه آورده بود که بچه دار است و باید از بچه اش نگهداری کند. لذا پیشنهاد محمد را رد کرد.

30- ضباعه دختر عامر بن قرط، که پیغمبر اورا از پسرش بخواست اما پسرش به پیامبر گفت مادرم پیر است و پیامبر دست برداشت.

31- صفیه دختر بشامه عنبری که از اسرای افتاده به دست مسلمانان بود، محمد او را بخواست اما شوی باز آمد و چون زنش را می خواست مسلمان شد تا زنش بر او حرام نگردد. پیامبر از او پرسید من را خواهی یا شویت را؟ صفیه گفت شویم را.

32- ام حبیبه دختر عباس بن عبدالمطلب، پیغمبر اورا به زنی خواست، عباس گفت یا رسول الله او با تو شیر خورده است.

33- جمرهدختر حارث بن ابی حارثه، محمد اورا از حارث بخواست، حارث به دروغ به پیامبر گفت بدن او پیسی دارد و تورا شایسته نیست.

سایر موارد موجود در تاریخ
34- محمد زنی که نامی از وی باقی نمانده است طلاق داد زیرا وی چشم چرانی می کرد و به مردانی که از مسجد خارج می شدند زیر چشمی نگاه می کرد.
تاریخ طبری جلد .39 برگ 187

35- محمد زنی را به دلیل این که وی جذام داشت طلاق



مطلب تحقیقی زیر را بخوانید .ایا باز هم نظر دکتر شریعتی را تایید می کنید ؟

من هرگاه که به ياد خانه و زندگی محمد می افتم که جوانی و کمال را با بيوه زنی پنجاه تا هفتاد و سه ساله گذراند و در پيری با بيوه زنانی جا افتاده و بچه دار ، چون ام سلمه و زينب دختر خزيمه ( مادر بينوايان ) و بخصوص حفصه ( بيوه زنی زشت : بنا به اعتراف پدرش ) سر کرد و خانه اش آن بود و خوراکش آن، نمی توانم از افسوس خودداری کنم که محمد می توانست زنانی زيباتر از آنها داشته باشد و زندگی يی بهتر از اين و نيز هرگاه که سخنان نويسندگانی را می خوانم که از شهوترانی محمد سخن می گويند و از حرمسرای محمد ، نمی توانم از شرم پريشان نشوم که يک انسان، حتی نويسنده، تا کجا می تواند ننگين شود و به خاطر مصلحتی زشت سيمای حقيقتی زيبا را که فخر انسان است و سرمايه تاريخ به چنين پليدي ها بيالايد !!
دکتر علی شریعتی

نام و نشان مستند 46نفر از زنان محمد
خدیجه دختر خویلد بن اسبن عبدالعزی. محمد وقتی 25 ساله بود با کارگزار خود خدیجه که زنی ثروتمند بود ازدواج کرد تا دیگر نیازمند کارکردن و جان کندن نباشد و از چوپانی و همراهی کردن کاروان های تجاری خدیجه به زندگی مرفه و آرامی رسید. اما بعد از مرگ خدیجه، به سرعت ثروت وی را به باد داد تا جایی که نیازمند غارت و چپاول نامسلمانان گشته بود. محمد تا زمانی که خدیجه زنده بود جرات نداشت با زن دیگری ازدواج کند زیرا احتمالاً مورد خشم خدیجه قرار می گرفت و مجبور بود به زندگی قبلی و دشوار خود بازگردد.
صحیح بخاری 5:164165 ( برگ 103) 5:168 برگ 105
تاریخ طبری جلد .39 برگ 3
صحیح بخاری جلد .4:605 برگ 395
صحیح مسلم 4:5971 ( برگ 1297)

2- عایشه دختر ابوبکر صدیق، محمد وقتی عایشه 6 ساله بود با وی ازدواج کرد و در سن 9 سالگی با او وقتی خود 53 سال داشت همبستر شد، این ازدواج پدوفیل (بیماری بچه بازی) بودن محمد را نشان می دهد، برای اطلاعات بسیار کامل و جامعی از این ازدواج و اثبات بیمار بودن محمد و بررسی نظرات مختلف در این مورد به نوشتاری با فرنام "سن پایین عایشه، مناظره ای بین آیت الله منتظری و دکتر علی سینا" مراجعه کنید. عایشه محبوب ترین زن محمد بود تا جایی که محمد در بستر مرگ سر بر روی سینه های وی گذاشته بود. علاقه محمد به عایشه تا جایی بود که وقتی زینب عایشه را محکوم به زنا با صفوان کرده بود، محمد از طرف الله آیاتی آورد تا عایشه را برائت کند. برای شرح کل ماجرا مراجعه کنید به عایشه و صفوان و بحث در مورد آیات مربوط به برائت عایشه. عایشه از راویان مهم حدیث و از حافظان قرآن حساب می شود. اما شیعیان به دلیل خصومتی که وی با علی داشت و جنگی که او با علی داشت اورا ملعونه و پلید می دانند. محمد بارها اعلام کرده است که عایشه را از همه زنان خود بیشتر دوست داشته اما شیعیان معتقدند وی زن فاسدی بوده است و محمد خدیجه را بیش از سایر زنان دوست داشته است تا جایی که سالی که خدیجه از دنیا رفت را سال عذاداری اعلام کرد.

صحیح مسلم جلد جلد 2 : .3309,3310,3311 صفحه 715 و 71
صحیح بخاری جلد ..7:88 برگ 65

3- سوده دختر زمعه بن قیس، زن سوم محمد بود، سوده بیوه زن مسلمانی بود اهل حبشه که پدرش اورا به محمد داده بود و محمد قبل از آوردن عایشه به خانه اورا به خانه آورده بود. سوده به روایاتی 50 سال سن داشت و محمد برای نگهداری از بچه هایش و هم چنین اداره خانه اش به سوده نیاز داشت . البته سوده در مقابل عایشه نیز همانند یک مادربزرگ بود. سوده در آخرین سال خلافت عمر از دنیا رفت. عایشه روایت کرده است که سوده برخی اوقات از نوبت خود می گذشت تا پیامبر شب خود را با عایشه بگذراند زیرا سوده هراس داشت مبادا محمد وی را به خاطر سن بالایش طلاق دهد. پیامبر در حالی با سوده ازدواج کرده بود که تقریبا چاره و امکان دیگری برای ازدواج نداشت زیرا قبیله قریش اورا طرد کرده بود و در آن سال ها ازدواج کردن با فرزندان عبدالمطب و بنی هاشم بر ضد مفاد عهدنامه ای بود که منجر به شعب ابيطالب شد بنابر این محمد از روی اجبار با سوده ازدواج کرد.

تاریخ طبری جلد .39 برگ 169
ابو داوود جلد .2:2130 برگ 572
صحیح بخاری جلد .6:318 برگ 300
تاریخ طبری جلد .9 برگ 128
صحیح مسلم جلد .2:2958 ( برگ 651)
صحیح بخاری جلد .3:269 ( برگ 154) جلد .3:853 ( برگ 29)
صحیح مسلم جلد .2:3451 ( برگ 747)

4- ام سلمه دختر امیه بن المغیره، زن یکی از مسلمانان به نام "ابوسلمه بن ابوالاسد" بود که در جنگ احد زخمی مهلکی برداشته بود و در نهایت کشته شده بود. ام سلمه در هنگام ازدواج با محمد 29 سال سن داشت و محمد 53 سال سن داشت. ام سلمه از کلیه زنان محمد یشتر عمر کرد و پس از همه آنها وفات یافت.
ابو داوود جلد .1:274 برگ 68 جلد .3:4742 برگ 1332 جلد .2:2382 برگ 654
سنن نساء جلد .1 no.240 برگ 228
ابن ماجه جلد .3:1779 برگ 72
5- حفصه دختر عمر بن الخطاب، در سن 18 سالگی شوهر خود خنیس بن حذاقه السهمی را از دست داده بود و بیوه شده بود. حفصه در هنگام ازدواج با محمد 20 سال سن داشت و محمد 55 ساله بود. در احادیث موجود است که بعد از این که ابوبکر و عثمان از ازدواج با وی سر باز زدند، محمد قبول کرد که با وی ازدواج کند. حفصه نیز از حافظان قرآن حساب می شود و نسخه عثمان از قرآن با همکاری وی تهیه شده بود. از ماجراهای جالبی که حفصه در آنها شرکت داشت رسوایی محمد در ارتباط با کنیز حفصه یعنی ماریه است که محمد را مجبور کرد سوره تحریم را بسراید. برای اطلاعات بیشتر از این ماجرا به محمد ماریه و حفصه، ماریه قبطی شانزدهمین زن در زندگی محمد، وساطت الله جهت رفع اختلافات خانوادگی محمد مراجعه کنید.
ابن ماجه جلد .3:2086 برگ 258
ابو داوود جلد .2:2448 برگ 675 جلد .3:5027 برگ 1402.
صحیح مسلم جلد .2:2642 برگ 576 جلد .2:2833 برگ 625 جلد .2:3497 برگ 761


6- زینب دختر جحش؛ ازدواج زینب با جحش از بحث برانگیز ترین ازدواج های محمد است. زینب از خانواده بزرگ و محترمی بود. مادر زینب دختر عبدالمطلب پدربزرگ محمد بود. زینب با زید فرزند خوانده محمد ازدواج کرده بود و محمد روزی بدون خبر به خانه زید وارد شد و زینب را نیمه لخت دید و به او علاقه مند شد، سپس مهریه اورا پرداخت تا از فرزندخوانده خود طلاق گیرد، بعد با وی ازدواج کرد و مسلمانان می گویند خداوند به محمد دستور داد تا با زینب ازدواج کند زیرا خداوند می خواست این رسم غلط جاهلیت مبنی بر این که یک مرد نمی تواند با زن پسرخوانده خود ازدواج کند از میان بردارد و این بسیار مضحک است. ماجرای مفصل زینب را می توانید در سه نوشتار "محمد، زید و زینب" و "زید و زینب" و "عشق محمد به همسر پسر خوانده اش (زینب) و ازدواج با او." بخوانید. زینب در موقع ازدواج با محمد 35 سال داشت و محمد 58 سال.
صحیح مسلم جلد .2:2347 ( برگ 519) جلد .2:3330 ( برگ 723724) جلد .2:3332 ( برگ 725) جلد .2:3494 برگ 760.

صحیح بخاری جلد .3:249 ( برگ 138) جلد .3:829 ( برگ 512) جلد .4:6883 ( برگ 1493)

7- جویریه دختر حارث بن ابوضرار، محمد در سن 58 سالگی با جویریه که 20 سال سن داشت ازدواج کرد. جویریه دختر رئیس قبیله بنی المصطلق، یکی از قبایل یهودی متعددی بود که محمد به آنها حمله کرده بود. شوهرش مالک بن صفوان بود و در حمله ناگهانی که محمد به این قبیله کرده بود کشته شده بود. محمد از جویریه درخواست ازدواج کرد و جویریه قبول کرد به شرط این که اسرای باقیمانده از این جنگ آزاد شوند و غنایم به دست آمده به صاحبان باقیمانده از این جنگ بازگردد. از جویریه به عنوان "زنی بسیار زیبا" در بسیاری از تواریخ یاد شده است، ابن اسحق می گوید جویریه از زیبایی شگفت انگیزی بهره می برد، بطوری که هیچ مردی قدرت نداشت در برابر زیبایی وی مقاوت کند. و رابطه او با محمد به شدت عواطف عایشه را تحریک کرده بود و عایشه از دیدن او در عذاب بود. جویریه 6 سال زن محمد بود و بعد از محمد نیز 39 سال زندگی کرد و در سن 65 سالگی درگذشت. ماجرای جویریه را پروفسور مسعود انصاری در کتاب کوروش بزرگ و محمد عبدالله را در نوشتاری با فرنام "جویریه زنی که محمد را اسیر زیبایی خود و طایفه اش را آزاد کرد" بخوانید.

ابن اسحق سیرت الرسول، برگ 729
ابو داوود جلد .3:4935 برگ 1377-1378
صحیح بخاری جلد .8:212 ( برگ 137)
ابو داوود جلد .1:1498 برگ 392.
صحیح مسلم جلد .2:2349 برگ 520
صحیح بخاری جلد .3:717 ( برگ 431-432).

8- ام حبیبه دختر ابوسفیان بن الحرب، ابوسفیان رئیس قبیله قریش، قدرتمند ترین مرد مکه بود که همراه با شوهرش عبیدالله ابن جحش از اولین کسانی بودند که مسلمان شده بودند و به حبشه رفته بودند تا پادشاه حبشه را به اسلام دعوت کنند. اما عبید الله ابن جحش در حبشه مسیحی شد و از ام حبیبه طلاق گرفت، پیامبر اسلام از راه دور از پادشاه حبشه خواست تا ام حبیبه را به زنی او در آورد، ام حبیبه تا 6 سال بعد نتوانست محمد را ببینید زیرا نمی توانست به مدینه برگردد. ام حبیبه در هنگام ازدواج با محمد 29 سال سن داشت و محمد 54 سال. محمد امیدوار بود ازدواجش با ام حبیبه نظر ابوسفیان دشمن درجه یک اسلام را تغییر دهد اما چنین اتفاقی نیافتاد.

صحیح مسلم جلد .2:1581 برگ 352 جلد .2:3539 برگ 776
ابن ماجه جلد .5:3974 برگ 30
صحیح مسلم جلد .2:3413 برگ 739 جلد .2:2963 برگ 65

9- صفیه دختر حیی بن اخطب، صفیه در هنگام ازدواج با محمد 16 سال سن داشت و محمد 60 سال سن داشت. صفیه دختر حیی بن اخطب رئیس قبیله بنی نضیر، از قبایل یهودی مدینه بود که محمد به آن حمله کرد و آنها را مجبور کرد از مدینه خارج شوند و هرچه قابل نقل کردن است با خود ببرند و باقی اموال را برای مسلمانان باقی بگذارند. شوهر قبلی او کنان بن ربیع بود که توسط مسلمانان در همان جنگ کشته شد. شوهر وی توسط مسلمانان به دلیل این که مکان مخفی کردن جواهراتش را افشا نمی کرد شکنجه و در نهایت به دستور پیامبر کشته شده بود، و پبامبر همان شب با صفیه ازدواج کرد و با وی همبستر شد. او 4 سال با محمد زندگی کرد و بعد از مرگ محمد 39 سال بیوه بود و در سن 60 سالگی درگذشت برای اطلاعات بیشتر پیرامون صفیه نوشتاری با فرنام "ازدواج محمد با صفیه زنی که شوهرش زیر شکنجه جان سپرد." و هم چنین نوشتاری با فرنام "صفیه، زن یهودی پیغمبر- بخش سوم مناظره آیت الله منتظری با دکتر علی سینا." را بخوانید.
تاریخ طبری 39 برگ 185..
صحیح بخاری .2:68 و 4:143280

10- میمونه دختر حارث الهلالیه، میمونه در زمان ازدواج با محمد 36 سال سن داشت (برخی روایات وی را 30 ساله خوانده اند) و محمد 60 ساله بود. میمونه خواهر ناتنی زن دیگر محمد بود. میمونه 3 سال با محمد زندگی کرد و در سن 80 سالگی از دنیا رفت، یعنی 44 سال بیوه ماند.
تاریخ طبری جلد .8 برگ 136
11- فاطمه دختر سریح
تاریخ طبری جلد .9 برگ 39

هند دختر یزید 12-
صحیح مسلم جلد .3:4251-4254 برگ 928-929.

13- عصما دختر سیاء
تاریخ طبری جلد .10 برگ 185 and footnote 1131 برگ 185.

14- زینب دختر یزید
تاریخ طبری جلد .7 برگ 150 footnotes 215216 and تاریخ طبری جلد .39 برگ 163-

15- هبله دختر قیس و خواهر اشعث
تاریخ طبری جلد .9 برگ 138

16- عصما دختر نعمان - ملا محمد مجلسی در مورد این زن نوشته است وقتی وی را نزد محمد آوردند عایشه و حفصه نسبت به وی حسادت کردند و وی را فریب دادند که ازدواجش با محمد انجام نگیرد. به این صورت که به وی گفتند اگر مایل است توجه محمد را به خود جلب کند باید به محمد بی اعتنای کند. عصما وقتی محمد را دید به او گفت "من فکر می کنم باید از دست تو به الله پناه ببرم" محمد برانگیخته شد و گفت "من فکر می کنم باید به خانواده ات پناه ببری"
مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم، صفحه 597

17- فاطمه دختر صحاک، ملا محمد باقر مجلسی نوشته است وقتی آیات 28 و 29 احزاب نازل شد، فاطمه تصمیم گرفت راه اول را انتخاب کند و از محمد جدا شود.
مجلسی، حیات القلوب یا زندگی حضرت محمد، جلد دوم، صفحه 597

18- ماریه دختر شمعون قبطی، که مقوقس فرستاده بود، وی از پیامبر باردار شد، نام اورا ابراهیم نهادند، دوسال زیست و بمرد. ماجرای ماریه نیز از ماجراهای بحث برانگیز زندگی محمد است. ماریه کنیز (برده) حفصه بود که به عنوان هدیه به او داده شده بود. روزی محمد به خانه حفصه دختر عمر می رود و ماریه را تنها در خانه می یابد، وی با ماریه همبستر می شود و ناگهان حفصه از راه می رسد و از مشاهده این قضیه بسیار خشمگین می شود. محمد قول می دهد که ماریه را بر خود حرام کند به شرطی که حفصه ماجرا را برای کسی تعریف نکند، اما حفصه ماجرا را برای عایشه و بقیه زنان محمد تعریف می کند و محمد از الله کمک می گیرد تا رسوایی پیش آمده را با سوره تحریم کمرنگ و سرکوب کند. ماجرای ماریه را در محمد ماریه و حفصه، ماریه قبطی شانزدهمین زن در زندگی محمد بخوانید.

تاریخ طبری جلد .8 برگ 66131.
تاریخ طبری جلد .39 برگ 194

19- ریحانه دختر زید قرظی از اسرای بنی قریظه بود که سهم محمد از غنائم جنگی بود. ریحانه هرگز حاضر نشد اسلام بیاورد و حتی پیشنهاد محمد مبنی بر ازدواج با وی را نیز قبول نکرد و تصمیم داشت نه اسلام بیاورد و نه با محمد ازدواج کند. از طرفی محمد نیز قصد رهاکردن این کنیز (برده زن) زیبا را نداشت و وی تا آخر عمر تن به حقارت برده بودن در داد اما حاضر نشد مسلمان شود و یا با محمد ازدواج کند، ماجرای ریحانه را بطور مفصل در نوشتاری با فرنام "ریحانیه زن زیبایی که شب روز قتل همسرش بعنوان برده محمد به حرمسرای محمد رفت و دق مرگ شد." بخوانید.

تاریخ طبری جلد .39 برگ 164-165
تاریخ طبری جلد .13 برگ 58.
20- ام شریک دوسیه

21- صنعا یا سبا دختر سلیم، زنی بود که پیش از آنکه پیامبر با او همبستر شود مرد.

22- قضیه دختر جابر از بنی کلاب، زنی بود که به محمد گفت مرا به تو داده اند و به من خبر ندادند، پس از محمد طلاق خواست و محمد اورا طلاق داد. روایات دیگری حاکی از آن است که محمد با وی ازدواج کرد اما وقتی برای همبستر شدن پیش وی رفت دریافت که او بسیار پیر است بنابر این وی را طلاق داد.
تاریخ طبری جلد .9 برگ 139

23- زینب دختر خزیمه از بنی عامر بن صعصعه بود که بعد از کشته شدن شوهرش "عبیده" در جنگ بدر قبول کرد که با محمد ازدواج کند اما 8 ماه بعد از این ازدواج از دنیا رفت.

24- دختر خلیفه الکلبی و خواهر دحیه بن خلیفه، به خانه آوردش و در خانه پیامبر مرد

25- عالیه دختر طبیان از بنی بکربن زنی بود که محمد با وی ازدواج کرد اما بعد از مدتی وی را طلاق داد.
تاریخ طبری جلد .9 برگ 138
تاریخ طبری جلد .39 برگ 188

26- قوتیله بنت قیس بن معدی کرب و خواهر اشعث بن قیس، پیامبر اورا به زنی کرد اما هنوز او را ندیده بود که مرد. برخی نیز گفته اند محمد اورا طلاق داد.

خوله بنت الهذیل از بنی حاریث که طلاق گرفت.27-

28- لیلی بنت الخطیم پیر زنی بود از قبیله بنی خزرج که به گفته طبری (ذکر زنان محمد از تاریخ طبری)، پیامبر روزی به مزگت اندر نشسته بود پشت سوی آفتاب کرده و این زن از پشت آمد و دست هایش را بر روی کتف پیامبر گذاشت و گفت با من ازدواج کن تا من به قبیله خود بگویم پیامبر با من ازدواج کرده است. سپس به میان قبیله خود رفت و مردم به او گفتند کار اشتباهی کردی چون پیر هستی و پیامبر از زنان پیر خوشش نمی آید و اگر تو را ببیند طلاقت خواهد داد. لیلی پیش پیامبر آمد و گفت من پشیمانم که زنی پیر هستم و شایستگی ازدواج با تو را ندارم و پیامبر او را طلاق داد.

29- ام هانی دختر ابوطالب، وی بهانه آورده بود که بچه دار است و باید از بچه اش نگهداری کند. لذا پیشنهاد محمد را رد کرد.

30- ضباعه دختر عامر بن قرط، که پیغمبر اورا از پسرش بخواست اما پسرش به پیامبر گفت مادرم پیر است و پیامبر دست برداشت.

31- صفیه دختر بشامه عنبری که از اسرای افتاده به دست مسلمانان بود، محمد او را بخواست اما شوی باز آمد و چون زنش را می خواست مسلمان شد تا زنش بر او حرام نگردد. پیامبر از او پرسید من را خواهی یا شویت را؟ صفیه گفت شویم را.

32- ام حبیبه دختر عباس بن عبدالمطلب، پیغمبر اورا به زنی خواست، عباس گفت یا رسول الله او با تو شیر خورده است.

33- جمرهدختر حارث بن ابی حارثه، محمد اورا از حارث بخواست، حارث به دروغ به پیامبر گفت بدن او پیسی دارد و تورا شایسته نیست.

سایر موارد موجود در تاریخ
34- محمد زنی که نامی از وی باقی نمانده است طلاق داد زیرا وی چشم چرانی می کرد و به مردانی که از مسجد خارج می شدند زیر چشمی نگاه می کرد.
تاریخ طبری جلد .39 برگ 187

35- محمد زنی را به دلیل این که وی جذام داشت طلاق

Monday, August 09, 2010

هدیه یک خانه تاریخی به حامی رژیم سنگسارریچارد فرای

عایشه: چهره‌ی یک زن افغان

عایشه: چهره‌ی یک زن افغان




فرانک مجیدی: پیش از این در این وبلاگ، پست‌هایی با عناوین «عکس‌هایی که جهان را تکان دادند» نگاشته شده. باور دارم عکس روی جلد این هفته‌ی تایم، می‌تواند یکی از همان عکس‌ها گردد. این عکس از آن عایشه، زن خجالتی و ۱۸ ساله‌ی افغانی است. عایشه ازدواج ناموفقی در سنین کودکی داشته و توسط خانواده‌ی همسرش آزار می‌دیده، او از خانه‌ی شوهر فرار می‌کند اما دادگاه(!) طالبان رای به بریدن بینی و گوش‌های او در قبال گناه بزرگش بخاطر نجات جان بی‌ارزش زنانه‌اش می‌دهد! برادر شوهر عایشه او را محکم نگاه می‌دارد، شوهرش ابتدا گوش‌ها و سپس بینی او را می‌برد. حالا عایشه این‌طور زندگی می‌کند، این صورت کنونی زنی ۱۸ ساله است. می‌بینید، بدون آرایش هم سخت زیباست!
حادثه‌ای که بر سر عایشه آمده، مربوط به سال‌های قدرت طالبان در افغانستان نیست، این حادثه، همین سال قبل رخ داده. این به عقیده‌ی عایشه، و به درستی، بخاطر سازش دولت افغانستان با طالبانی‌هاست. عایشه در حال که صورت آسیب‌دیده‌اش را لمس می‌کرد گفت: «این کاری است که آن‌ها با من کرده‌اند. چطور می‌توانیم با آن ها صلح کنیم؟»
در ماه جون، کرزای صلحی ضمنی با طالبانی‌ها کرد، «تام مالینووسکی» ، یک دیده‌بان صلح، در این‌باره با کرزای ملاقات کرد. کرزای اما اولویت را به زنده نگاه داشتن می‌دهد تا رعایت حقوق‌ انسانی افغان‌ها. مالینووسکی اظهار کرد: «کرزای از من پرسید کدام‌یک مهم‌تر است؟ حفاظت از حقوق یک دختر برای رفتن به مدرسه، یا نجات زندگیش؟» این‌طور که به نظر می‌رسد، آقای کرزای قرار است مردم افغانستان را به قیمت بریده شدن گوش، بینی، انگشتان، دست و پا بالاخره جوری زنده نگه دارد! این مصالحه، به حق، زنان افغانی را بخاطر امنیت و زندگی‌شان نگران می‌سازد.

اما درباره‌ی این عکس، که توسط عکاس اهل آفریقای‌جنوبی، جودی بایبر، گرفته شده خبرنگار «تایم» می‌خواست ابتدا از امنیت جانی عایشه پس از چاپ این عکس مطمئن شود. عایشه دقیقاً می‌داند با چاپ این عکس، سمبل دردهای زنان افغان بخاطر آسیب‌های طالبان خواهد شد. او اکنون در مکانی سِرّی و تحت محافظت زندگی می‌کند. قرار است عایشه برای جراحی ترمیمی به آمریکا فرستاده‌شود. همچنین «تایم» بخاطر آثار ترسناک این تصویر تکان‌دهنده بر کودکان عذرخواهی کرده‌است. با این وجود، کسی چندان به کودکان افغان فکر نمی‌کند که با خطر رفتن پایشان روی مین دست به گریبانند، و احتمال دارد هم‌بازی‌هایشان را با دست و پای قطع شده ببینند، و این‌که این تصاویر چه آسیب‌های روحی مخربی بر آن‌ها وارد می‌آورد. تایم این عکس را به مثابه یکی از هزاران اسناد افشا شده در سایت ویکی‌لیکس می‌‌داند که در حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان رخ داده‌است، چرا که این عکس، ترکیبی است از حقیقت تأثر انگیز و بینشی بر چگونگی زیستن در سرزمین افغانستان و پی‌آمد تصمیماتی است که با دروغ و پنهان‌کاری اتخاذ می‌شود.

Sunday, August 01, 2010

آیت الله دستغیب

http://peiknet.com/1389/08mordad/09/page/31Zelollah.htm


آیت الله دستغیب
بیائید من را هم شهید کنید
می گفتند شاه "ظل الله" است
و اکنون هم وضع همان شده!


آیت الله دستغیب عضو مجلس خبرگان از شیراز، که در آخرین نشست خبرگان خواستار حضور موسوی و کروبی درمجلس و شنیدن گزارش آنها از انتخابات شده و روحانیون کودتاچی حاضر در همین مجلس علیه او بسیج شدند، در آخرین ابراز نظر خود، بر مواضع انتقادی خود پای فشرد. وی در درس تفسیر قرآن خود در حسینیه ای که پس از اجلاس مجلس خبرگان، پیاده نظام بی لباس سپاه – معروف به لباس شخصی- برای تخریب به آن یورش بردند، گفت:
بنده به تکلیف خود عمل می کنم، حال می خواهد کسی از سخنان من خوشحال شود یا ناراحت. شهادت در راه خدایتعالی چیز بدی نیست. هر وقت خواستید بیایید و من را هم شهید کنید.
بنده می خواهم بگویم که یک عده ای در زمان رژیم سابق اطراف شاه را گرفتند و از او تعریف و تمجید کردند تا به حدی که او را ظل الله، یعنی سایه خدا قلمداد کردند و از مردم هم توقع تعریف و تمجید داشتند. بعضا در بین آنها افراد مجتهدی هم دیده می شدند. الان نیز وضع به همین منوال است. عده ای از مردم توقع تعریف و تمجید دارند. مردم چنین نمی کنند زیرا واقعیات را آنطور که هست می دانند.
اینطور نیست که مردم ایران حق را از باطل تشخیص ندهند. واقعا اکثریت مردم وقتی به درونشان رجوع می کنند متوجه می شوند که فلان شخص چطور است. آیا حق است یا باطل؟ آنوقت عده ای که در پی کتمان حق و واقعیات هستند از مردم انتظار تعریف و تمجید دارند!
وضع شخص عالم باید اینطور باشد که احکام دین را برای مردم بیان کند و در بیان احکام بدنبال مصلحت اندیشی نباشد که عده ای از سخن او خوشحال شوند و عده دیگر ناراحت، بلکه بین خودش و خدای تعالی آنچه را تکلیف و وظیفه خود می داند انجام دهد.
بنده هر آنچه را که تا به حال گفته ام از روی علم بوده است و ذره ای در آن شک و تردید نداشته ام و بعد از این هم وظیفه خود می دانم که آن حقایق و واقعیاتی را که از قرآن و سنت متوجه شده ام برای مردم بازگو کنم و تکلیف خود را در این مسجد و در مجلس خبرگان انجام دهم که پناه بر خدا اگر بخاطر مصالحی در صدد توجیه باشم، زیرا در پیشگاه خدایتعالی مسئول هستم. بنده به تکلیف خودم عمل می کنم.