نمونه یک زن زندانی که او را بشدت کتک زده اند
Badly beaten Woman Prisoner
Badly beaten Woman Prisoner
حکومت ملایان ابتدا بر سرحقوق زنان ، آزادیخواهان، فرهنگ، خانواده و زندگی خصوصی همانند بهمنی عظیم فرود آمد.
اعدام هزاران زن مخالف در هیچ جای جهان سابقه نداشته. در تظاهرات اخیر توسط معلمان که در خواست حقوقی مساوی با دیگر کارمندان جهت زندگی بهتری را داشتند حدود ده هزار تظاهر کننده که غالبأ زن بودند شرکت کردند.
حدود هزار زن معلم در اولین یورش نیروهای سرکوبگر دستگیر وآنها را به زندانهای مختلف منتقل کردند.
رئیس کل زندانهای جمهوری اسلامی، اخیرأ تصدیق کرد که بیش از صد زندان "غیر وابسته " در نقاط مختلف کشور وجود دارد. هر کدام از این زندانها توسط یک تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی برای استفاده خصوصی اداره میشود.
اینها غالبأ فقط شبه دولتی هستند و بعضی کاملأ غیر قانونی، اگر بتوان چنین لغتی را در جمهوری اسلامی و تشکلیات حکومتی احمدی نژاد بالاخص و حکومت ملاها بطور اعم بکار برد که وجود آنها اصولأ غیر قانونی است.
میتوانید به اینها زندانهای متحرک بسیجی و نیروهای سرکوبگر را هم اضافه کنید.
یک بار تراکهائی ساختند به ظرفیت 40 تن که میتوان آنها را تا نزدیکی تظاهر کنندگان ضد دولتی آورد و مردم را گروهی در آن ریخت. و سپس آنها را به هرجائی برد . به آنجا که میتوان حجم انسانها را در گورهای دسته جمعی ناپدید ساخت و البته پس از اینکه با بدترین شکنجه ها عذابشان داد، آنهم در جائی که فریادشان در دل بیابانها به گوش کسی نرسد.
هرکس کوچکترین شبهه ای دارد که در میان هزاران زن معلم که دستگیر شده اند تنها پیرتران و بد قیافه ترین آنها از تجاوز به عنف و سایر خفت های ننگین جنسی رهائی می یابند، در عالم خیالبافی باقی مانده و بهتر است از واقعیات دینای آخوندی با خبر شود.
بیاد داشته باشید که یکی از راههای مبارزه با این تراکهای زندان متحرک اینست که وقتی به میدان تظاهرات وارد میشوند قبل از اینکه بتوانند قربانیان را با خود ببرند لاستیک آنها را پاره کنید.
ساواک پادشاه فقید ( که امروزه توسط ملاها به ساواما تبدیل شده ) در مقایسه با عملیات گوناگونی که تحت عنوان واواک انجام میگیرد بسیار ناچیز بود (واواک ، مخفف جمله فارسی وزارت اطلاعات و امنیت کشور، میباشد) .
شکنجه دهها هزار از زنان زندانی سیاسی . وجود شمار بزرگی از زنان در میان زندانیان سییاسی ، یاد آور برده داری بوده و از گورستان برده فروشی دوباره توسط ملاها و احمدی نژاد سربرداشته
وقتی ملاها برآن شدند که از گروه یا گروههائی مانند مجاهدین باید بترسند- و آنها را با دسته های سی هزار نفری اعدام کردند مانند اعدامها در زندانها در دهه هزارونهصد وهشتاد بسیاری از این اعدامی ها را زنان تشکیل میدادند و زنان تظاهر کننده بیگناه نیز بهمان وضع اعدام شدند زیرا از آن اعدام تا این اعدام تنها یک قدم کوتاه فاصله بود.
مانند معلمان و کارگرانی که وقتی ماهها مواجبشان عقب افتاد متوجه شدند دیگر پولی باقی نمانده تا به آنها پرداخت شود و یا کارگرانی که کارخانجاتشان قدرت تحصیل پول را از دست دادند زیرا کالاهای وارداتی بنجل و بی ارزش بازارها را اشغال نمود مانند کالاهای نا مرغوب و خیلی ارزان چینی که بازارهای ایران را تسخیر کرده است.
اعدام زنان آبستن ، شکنجه مادران در مقابل چشمان فرزندانشان و تجاوز به ناموس زنان در برابر شوهرانشان .
بسیاری متعجبند که چرا خاتمی رئیس جمهور در دوره دوم ریاست خود دست از ایجاد اصلاحات شست و بصورت وسیله ای برای تحمیق غرب در آمد تا به آنها بقبولاند که ملاها برگزیده ملت و لذا بنوعی حکومتی دمکراتیک هستند. گزارشات از داخل ایران حاکی از اینست که علی خامنه ای که رهبر عالیه است او را به محضر خویش فراخوانده و در آنجا او دریافته است که تمام زنان فامیل طراز اول او در آنجا جمع شده اند و در مسیر خود بداخل دفتر خامنه ای دریافته است که چهل یا پنجاه محافظ اضافی در آنجا وجود دارند . وقتی بداخل دفتر خامنه ای میرود به او پیشنهادی میشود که او نمیتواند آنرا رد کند.
به او گفته میشود یا این اصلاحات مزخرف را رها کن یا همینجا می نشانیمت و به زنهای فامیلت بدست اوباشی که بنام محافظ در بیرون در دیدی بارها و بارها تجاوز خواهد شد.
میخواهی بقیه عمرت را با این خفت بسر آوری یا حاضری با ما هماکاری کنی و هر چه میگوئیم انجام دهی.
شایعاتی حاکی از اینست که به جنت رینو نیز در دوره دومش بعنوان دادستان عمومی توسط دولت کلینتون این چنین افسار زده شد وقتی اورا در یک ودیو با چند زن هرجائی در روابط جنسی ارائه دادند؛ ظاهرأ این زنان برای اینکه چنین وضعی برای او پیش آورند استخدام شده بودند.
"اصلاحات" که نسخه رقیق شده از ظلم ملاها بود تبدیل به صدای فریاد دانشجویان فعال سیاسی شد. پیروان امیدوار او و سایرین که زندگی خود را بر سودای خاتمی نهاده بودند، همه این احساس را داشتند که به آنان خیانت شده و مورد غفلت قرار گرفته اند.
اعدام زنان آبستن یاد آور روزهای انقلاب است وقتی که از زنان زندانی بعنوان فواحش مجانی توسط محافظین زندان و ملایان استفاده میشد . بعلاوه کسانی که یاسر عرفات برای تشکیل جوخه های اعدام ایرانیان وطن پرست آورد که حدود 2000 نفر فلسطینی بودند بودند نیز پادششان استفاده مجانی از این زنان بی پناه بود همین افراد جوخه آتش خمینی را درست کردند و آنهمه ایرانیان واقعی را بدستور خمینی که خود اصلیت ایرانی نداشت کشتند.
دختران ده ساله یا جوانتر ( دختران باکره طبق قانون اسلام نباید اعدام شوند ) که در هنگام تجاوز وحشیانه، مردند بدن آنان روی انبوهی از اجساد کشته شدگان سحرگاه انداخته شد در حالیکه برای پنهان شدن علت مرگ یک یا او گلوله بیهوده به جسد آنان شلیک شده بود تا راز مرگ وحشتناک آنان اثر بربریت زندانبانان ملایان و فلسطینی ها در پنهان بماند .
وحشیانه تر اینکه برای نمک پاشیدن بزخم این بینوایان پاسداران انقلاب فردای تجاوز مرگبار به این دختران معصوم نزد والدینشان میرفتند به آنها یک جعبه نبات و یک قران میدادند و میگفتند این مهریه دختر شماست که دیشب من او را صیغه کرده و تصرف کردم و امروز صبح با شلیک گلوله او را اعدام کردیم برای دریافت جسد باید مبلغ تعیین شده برای بهای گلوله های شلیک شده به او را بما بپردازید. همچنانکه همه اقوام کشته شدگان باید بهای تیرهای گردان اعدام را میپرداختند.
زنان زندانی تا وقتی حامله نمیشدند اجازه زنده ماندن داشتند ولی به محض پیدایش بارداری اعدام میشدند.چون این زنان در داخل زندان در تماس با هیچ مرد دیگری نبودند لذا امکان نداشت از کسی دیگر جز خود زندانبانان حامله شده باشند لذا برای مخفی نمودن راز خود باید آنها را میکشتند.
کودکان نکبت زده آنان نیز اگر شعوری داشتند وقتی شاهد تجاوز جنسی بمادر خود میشدند که با شکنجه و فریادهای دلخراش و دردناک همراه بود در ترس و هراس دائم از رژیم بوده و هرگز در صدد مقابله با رژیم بر نمی آمدند.
متحمل شدن مشقتی که همسران و برادران و پدران این زنان باید از مشاهده این تجاوز میبردند موجب میشد که دیگر قدرت مقابله را از دست بدهند و حال اینکه اگر شاهد این ماجرا نبودند امکان داشت به مخالفت با رژیم بپردازند.
نزول جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان به شهروندان درجه دو.
زنان که آزادی و حقوق خود را باختند تبدیل به شهروندان درجه دو شدند. بر خلاف زمان شاه فقید اکنون شوهران هرگاه مایل باشند میتوانند همسران خود را طلاق گویند. زنان و دختران سرکش را به خیابان بیاندازند، و از تهیه اولین احتیاجات آنان سرباز زنند. و گاهی حتی اندکی غذا هم به آنان ندهند.
زنان هیج دادرسی برای طرح شکایات خود ندارند. هیچ سیستم قضائی از آنان حمایت نمی کند. مردان بر آنان مسلط اند و کلام آنان بیش از کلام یک زن بها دارد.
در یک رسوائی که مورد آن به دنیای غرب هم رسید زنی که از خود و دخترش در برابر یک مامور دولت که میخواست به آنها تجاوز کند دفاع کرده و آن مرد را با ضربات چاقو زده بود بعنوان قاتل به اعدام محکوم شد.
هیچ یک از سخنان او مورد قبول واقع نشد و باو حالی کردند که دفاع از خود در این مورد بدتر از دفاع نکردن است. تنها مداخله و شفاعت بین المللی توانست او را از آویختن بدار نجات بخشد.
در موارد دیگر زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته بودند یا بعنوان زناکاری بدار آویخته شدند و یا سنگسار شدند. و این مردان بودند که در این اعدامها نقش اصلی را بازی کردند.
آیا زنان ایرانی هنوز هم معتقدند که زندگی در زمان شاه فقید بدتر بود؟ که سوا از حکومت سلطنتی شخصأ آزادی زنان را تأمین میکرد آنها سهم کمتری را نسبت به مردان به ارث می بردند ولی با حقه های جدید سعی میشود امتیازحتی کمتری داشته باشند مثلآ اگر از یک فامیل غیر مسلمان بودند که با یک مسلمان ازدواج کرده بودند سهم حتی کمتری داشتنند ولی تحت لوای جمهوری اسلامی تصمیمات قانونی دلبخواه و شناور است.
بطور خلاصه در ایران اسلامی سهم زن در مقایسه با مرد از زندگی بسیار اندک یا هیچ است. او حتی هیچ حقی به فرزندانی که زائیده ندارد . آنها به پدرشان تعلق دارند.
این عنوان نمایانگر بعضی از اختلافات است.
تحمیل تفرقه جنسی.
زنان از وقایع مردانه جدا نگهداری میشوند ؛ مثلأ بازی های ورزشی مانند فوتبال ؛ جائی است که آنان اجازه ورود به استادیومها که مسابقات اجرا میشود را ندارند.
آنان غالبأ حتی اجازه ورود به بعضی از این مساجد را نمی یابند در حالیکه این مساجد هستند که زندگی آنان را اداره میکنند و قوانین شریعت را با اجبار به آنان تحمیل میکنند. یکی از امامان جماعت بسادگی قادر است با ورود آنان مخالفت کند.
کنترل حضور زنان در خیابانها .
اگر زنان نمی خواهند با مأمورین امر به معروف و نهی از منکر و مامورین دیگری که موظفند به آنها اتهامات غیر اخلاقی زده و یا توسط مردان بطور کلی و طبقه روحانیون بالاخص بر خورد کنند که همیشه مشتاقند با کوچکترین بهانه بهر زنی باخوشحالی بر چسپ فاحشه گی بزنند باید بسیار مراقب رفتار خود باشند.
گفتنی است که همین ماجرا در غرب نیز وجود دارد اما ابدأ قابل مقایسه با شدتی که در ایران اسلامی دارد یا در کشورهای دیگری اسلامی نیست.
تحمیل حجاب اجباری و کنترل رنگ و فرم لباس و آرایش زنان.
پس از مدتها برانداز کردن این عقیده ، به نظر میرسد ایران بالاخره تصمیم گرفته است که لباسهای زنانه و مردانه ای را برای زنان و مردان طرح کند تا بدینوسیله برای خود مشخصات ملی متفاوت از سایر مسلمانان جهان بوجود آورد.
چیزی شبیه تفکر چین کمونیست از یونیفورم که همگی فقط یک نوع لباس بپوشند و هر نوع مشخصات فردی را از بین ببرند.
چادر که از نظر لغت بمعنای خیمه است در ایران اسلامی خیال دارند آنرا تحمیل کند، زنان مجبورند آن را بپوشند تا هرچه در زیر آن پوشیده اند مخفی شود. در حال حاضر کار همان یونیفورم چینی یکنواخت کننده را میکند. معمولأ سیاه رنگ است و مانند نوعی برقع گشاد است که در افغانستان و بعضی کشورهای اسلامی دیگر هم یافت میشود.
در ایران قبل از پهلوی و حتی در اوایل سلطنت رضاشاه پهلوی ، بعلت اعتقادات مذهبی ؛ افراد غیر مسلمان مجاز نبودند وقتی باران میبارد از خانه هایشان بیرون بیایند زیرا بارانی که از لبای آنان سرازیر شده و بزمینها میریخت ممکن بود در هنگام عبور یک مسلمان به لباسهای او پرتاب شود و کفش او را آلوده کند و یا با یک مسلمان برخورد کندو او راا نجس کند.
ضرب و جرح و اسید پاشیدن به صورت زنان برای لباس و آرایش آنان.
زمانی دراز پلیس امر به معروف و نهی از منکر زنانی را که در خیابانها موهای جلوی سرشان از روسری بیرون زده بود توسط ماشین دوخت روسری را بسرش بخیه فلزی میزدند. چندین بار این بست های فلزی را می کوبیدند که تا مدتی که طول میکشد تا بخانه برسند ظاهر اسلامی آبرومندی داشته باشند.
وقتی مأمورین اطلاعاتی برای دستگیری آیت اله بروجردی رفته بودند پیروان آیت الله چندین بسیجی را دستگیر کردند که آنها با خود بطری های پر از اسید غلیظ شده را حمل میکردند تا روی پیروان آیت الله بپاشند. نیروهای فشار یا بسیجی به بهانه اینکه چرا غیر قانونی اجتماع کرده اید یا توالت کرده اید یا لباستان درست نیست زنان را با پاشیدن مواد اسیدی غلیظ به صورت یا قسمت بالای بدنشان تنبیه میکردند. آنهم با صدمه ای دائمی و زشت و قیافه بدی به زن میدادند تا او بعنوان فاحشه شناخته شود تا آنجا که دیگر نه بی توالت و نه با توالت مورد پسند هیچ مردی قرار نگیرد.
معمولأ اسید توسط نیروهای فشار برای زنان و مردان هردو استفاده میشود.
در حالیکه یکی از قسمت های مهم و حیاتی فرهنگی ایرانی تا قبل از اینکه خمینی به قدرت برسد حمایت از زنان بوده است مخصوصأ زنان فامیل – و هنوز هم در خانه های معمولی مرسوم است – این بخش بجز فشار بر زنان توسط متعصبین در حال از بین رفتن است
امروزه زنان بهترین هدف برای نیروهای فشار هستند . که لذتی سادیسمی میبرند از زدن با میله آهنی که برای پنچر گیری بکار میرود منع کنندگان بی اصل و نسبی که با هدف گیری فیزیکی و روانی سعی دارند همه را از خیابانها بیرون کرده و وادار به اطاعت از رژیم نمایند نیز از این روش استفاده میکنند.
زنان ایران نسلهاست که دارای تمایلی بسیار قوی به عدم وابستگی هستند . و طبیعتأ کششی بسوی دین و آخوندها ندارند. زنان تحصیل کرده تر مقاومت خود را با پوشیدن لباسهای رنگی و طرحهای گوناگون از لباسهائی که در دنیا پذیرفته شده است نشان داده اند.
از آنجا که مرسوم بوده زنان یک طبقه محافظت شده باشند – که باید وابسته به مردان باشند- تا همین زمان اخیر آنها شجاع تر از مردان برای مبارزه با ملاها بودند- چون هنوز پی نبرده بودند که دیگر آن امنیت سابق را ندارند.
ترویج تعدد زوجات و ازدواج موقتی ، توسط تأئید ملاها که موجب بی آبروئی شریعت میشود
محمد پیامبر اسلام تعدد زوجات را قانونی کرد. چهار زن عقدی و هرچه میخواهید صیغه. تا بتواند راهی برای جبران انفجار جمعیت زن و دختر در دنیای عرب که او زنده بگور کردن دختران نوزاد را در آن منع کرده بود ارائه دهد
هندوستان هنوز در شهرستانهای که فقیر هستند از این نوع حوادث اتفاق می افتد که دختران نوزاد را از بین میرند بدین ترتیب که یک پارچه تر روی دهان و بینی او قرار میدهند تا خفه شده و بمیرد. عربها در شن سوراخی میکندند و نوزاد را زنده در آن دفن میکردند.
یک نتیجه پیش بینی نشده جلوگیری از کشتار دختران باکره آن بود که دختران خیلی جوان که توسط رژیم اسلامی زندانی شده بودند بدستور خمینی برای برداشتن بکارتشان توسط پاسداران وحشی محکوم به زجر کشیدن زیاد قبل از قتل شدند و این عمل تا دهها بعد از خمینی هم ادامه داشت.
بعلت محدودیت در تحصیل برای زنان تأمین مخارج زندگی سخت بوده و ازدواج تنها راه نجات زن بود – همچنانکه در کشورهای غربی تا سالهای 1900 این ماجرا وجود داشت تنها تفاوت آن در اینست که زنانی با لیاقت این موقعیت را نمی یافتند که بتوانند زندگی خود را بدون مرد اداره کنند.
تعدد زوجات ممکن است که به نجات بعضی زنان کمک کند اما همچنانکه زنان پیر تر میشوند و یا حوصله و تحمل سلطه جوئی مردانه را از دست میدهند با شوهرانی که از سلطه جوئی مردانه برخوردارند بزودی این زنان خود را مطلقه می یابند و هیچ نوع قانونی از آنان حمایت نمی کند و اگر یک فامیل ثروتمند و سخاوتمند نداشته باشند در کنار خیابان خواهند ماند.
تنها در پایتخت ایران شهر تهران دهها هزار زن و دختر رها شده خانه بدوش در کنار خیابانها زندگی میکنند.
به این تعداد وضعیت دلخراش نیم میلیون کودکان رها شده و خیابانی را از هر دو جنس پسر و دختر اضافه کنید. این زنان و کودکان هیچ کسی را ندارند که به آنان مراجعه کنند و برای پر کردن شکمشان ناگزیرند خود را به فروش برسانند.مواد مخدر بفروشند و دست به دهان از هر راهی پیش آید زندگی کنند .
بوضوح فروش بدن نتیجه فوری است اما نه برای زنان مسن که خود را متروک شده در خیابان مییابند بدون هیچ در آمدی و هیچ گونه خیریه ای از طرف دولت و یا هیچ امنیت اجتماعی که از آنها مراقبت کند.
این دلیل دیگری است بر اینکه چرا تخمین زده شده 30 درصد از ایران اسلامی گرفتار اعتیاد غیر قانونی سنگین است. همچنین بیاد آورید که 65 در صد جمعیت زیر سن سی سال است.
اجرای رسومات قرون وسطائی و تنبیهاتی بسیار زجر آور مانند سنگسار که قربانیان آن اغلب زنان هستند.
عدالت در ایران اسلامی در نوسان است بین دادگاه های مختلف و آخوندهای قاضی ، با قوانی مذهبی این قضات قادرند خواسته خود را تحمیل کنند که البته مطابقت دارد با دیدگاه خصوصی آنها از قوانین اسلام . مانند تفتیش عقاید که اکنون مدتهاست در دنیا از میان رفته.
در حالیکه دادگاه عالیه باید همه اعدامها و دارزدن ها را تصویب کند ؛ اما این تصمیم ها با تلون مزاج گرفته میشود نه با قانونی قابل لمس .
یک دختر چهارده ساله که عقب افتادگی مغزی داشت توسط یک آخوند قاضی (قاضی شرع) در یکی از شهرهای شمال ایران محکوم و اعدام شد زیرا این قاضی را آزرده بود.
این آخوند با زحمت فراوان این پرونده را به تهران حمل کرده و تأئیده دادگاه عالیه را برای اعدام این دختر جوان کسب کرد تا از او انتقام شخصی گرفته باشد.
گناه اصلی این دختر این بود که عاشقی داشت. آخوند مربوطه بسرعت ناحیه را ترک گفته و فامیل دختر دیگر باو دسترسی نداشتند تا برای اعدام این دختر صغیر و زیر سن قانونی از او شکایت کنندد. در حالیکه اعدام این دختر مخالف با قوانین رسمی ایران است اما چنین وقایعی در ایران مرتبأ تکرار میشود زیرا آخوند ها باسانی این قوانین را دور زده و بعنوان قضاوت مذهبی دست به این گونه اعدامها میزنند.
در روی دیگر سکه دادگاه عالیه، بعضی از اعضاء پاسداران انقلاب در یک سال 18 نفر را بطرزی مهیب به قتل رسانیدند دادگاه این اشخاص را بیگناه شناخت زیرا اعدام شدگان به اعمال غیر اسلامی پرداخته بودند. قاتلین گفتند به اعتقاد آنان اسلام اجازه میدهد خون هرکسی را که به اعمالی این چنین دست زده بریزند اگر دو بار به آنان اخطار کنند و آنان گوش ندهند.
بر طبق اعترافات قاتلین آنها قربانیان خود را در چاله ای گذارده و آنان را سنگسار کرده و کشته بودند. بعضی را خفه کرده و حتی یک مرد را زنده بگور کرده بودند. اجساد را نیز در بیابانها انداخته بودند تا توسط حیوانات وحشی خورده شوند.
اما هیچ گونه مرجع رسمی تشکیل نشد و تصمیمی رسمی برای اینکه گناه این قربانیان چه بوده گرفته نشد بلکه تعصب خالص بود.
پنج بار دادگاههای پائین تر این مردان را به اعدام محکوم کرده بود اما دادگاه عالیه مکررأ همه این حکم ها را باطل کرد. به نظر میرسد که یکی از محکومین باید شخص قدرتمندی را میداشته است که مراقب آنها بوده است.
زنان هرگز مجالی نمی یابند. کلام و شهادت آنها تنها نیم مردان ارزش دارد. آیااحتیاج هست چیز دیگری بگویم؟
بعنوان یک پژواک در روزگار شاه فقید همه چیز کاملأ برعکس بود. و این مردان بودند که باید مراقبت میکردند توسط زنی به آنها اتهامی زده نشود وگرنه باید منتظر دادگاههای طولانی و پر از مشقتی برای خود باشند، زیرا که بزنان در هر شکی حق تقدم میدادند . باید از زنان ایران پرسید آیا جای این بود که بگوئید مرگ بر شاه ؟
عدالت و تبعیض در شراکت اقتصادی ، استخدام و آموزش
شدیدترین تبعیضات جنسی که قادر است فریاد مردم را در آمریکا و یا اروپا به آسمان برساند ؛ بخشی از زندگی روزانه مردم ایران اسلامی است. زیرا آنجا جائی است که زنان در واقع جنس درجه دو محسوب میشوند؛ از حقوقی که قبلآ داشته اند محروم مانده اند و آن داشتن هر شغلی است که میخواستند انتخاب کنند. ملاها زنان را محدود به انتخاب رسته ها و تخصصها و شغلهای خاصی کرده اند.
همچنین زنان غالبأ تنها در صورت موافقت بزرگترین مرد فامیل اجازه کارکردن دارند. آنها بدون اجازه همسر و یا اگر مجرد هستند اجازه مسنترین مرد خانواده یا غالبآ مثلأ عمو اجازه خروج از مملکت را ندارند.
فروش اعضاء بدن دختران معصوم بعلت فقر و گرسنگی و خیلی فلاکت های دیگر.
معامله برای پیوند کلیه و اعضاء دیگر بدن شیوع کامل دارد و آژانس های مخصوصی هستند که موجودیتشان در اصل یک آزمایشگاه است برای آزمایش کاندیدهای فروش اعضاء پیوندی . کار آنها خرید و فروش اعضاء بدن است همچنانکه کار عده ای خرید و فروش برنج یا بیسکویت است.
این معاملات بر روی نوار ثبت شده و در سایت انتی ملا وجود دارد.
اما رایج ترین نوع فروش بدن معاملات بر سر سکس است چه در داخل و چه در خارج از ایران توسط آخوندها.
با آنهمه زنان رها شده و ناگزیر و اطفال در دسترس، آخوندهای مذهبی اسلامی شخصأ با رواج این شایعه در شهرستانها و دهات که دارای خیریه هائی هستند که میتوانید در صورت احتیاج فرزندان خود را برای نگهداری و تعلیم حرفه ای بما بسپارید ولی در اصل فاحشه خانه هائی را آماده ساخته اند و اطفال یتیمی را که به امید کمکی به آنان مراجعه میکنند در آنجا بکار میگیرند. یا آنان را توسط والدینشان به آنجا میفرستند تا دختران آنها را که دیگر خود قادر به تغذیه آنان نیستند در آنجا بکار گیرند.
ایران تجارت عظیم سکس و برده گی در خارج از ایران اسلامی را در منطقه گسترده و رژیم ملایان بر آن سرمایه گذاری عظیمی کرده اند. در هتل های مدرن دبی که متعلق به آخوند ها است.هر شب دختران خرد سال و زنان و پسر بچه های ایرانی در زیر زمینها به حراج گذاشته میشوند.
از آنجا که اسلام اجازه ازدواج موقت حتی باندازه چند دقیقه را میدهد لذا دختران برای یکساعت یا یکشب برای مبلغی به ازدواج داده میشوند و یا برای همیشه بعنوان یک برده سکسی به یک مرد عرب معامله میشوند که او از آنها استفاده کرده و بعد هم آنها را بفروش برساند .
سخنگوی دمکرات کنگره
اشتیاق نانسی پلوسی به دیدار و تبادل نظر با آخوندها مانند شوکی مشخص بود زیرا او که خود یک زن است ظاهرأ کوچکترین احساس همدردی با گرفتاریهای زنانه در ایران اسلام زده ندارد؛ و البته این تضاد دارد با اصراراو بر ادعای حمایت از زنان.
زنان ایران به قعر خفت و خاری سقوط میکنند
این عکس ممکن است مسخره بنماید اما برای زنان ایران زندگی بگونه روز افزون بسوی مرگی وحشتناک پیش میرود.
زیرا مرگ برای آنان معنای رهائی از مشقتی طولانی است. احمدی نژاد طالب آنست که همه زنان وحشت چشمان این زن را دل داشته باشند تا بتواند مردانش را از طریق زنانشان کنترل کند
1 comment:
رئیس جمهوره قلّابی ما آقای احمدی نجس عجب آدم بیحیا و بیشرمی هست بعد از اینهمه قتل و آدم کشیتازه میخواد بره سازمان ملل بگه چطور باید قتل عام کرد و رئیس جمهور هم شد. آقای احمدی نجس و پدر نجسترش آیت الله دشمن اسلامی یک روز جواب این جنایاتشون را خواهند داد حالا هرچقدر برند سازمان ملل عر و تیز کنند. مارو باش هزارها سال تمدن را دادیم دست یک خر ، آقای احمدی خره و یک خر رون، آیت الله دشمن اسلامی. میخواد بره اونجا بگه در ایران همجنس باز نیست ولینمیگه کون بچها و طلاب گذاشتند همجنس بازی به حساب نمیآید.اول میکننمون بعد میکشنمون، بد از حقوق بشر و حقوق مردم حرف میزنند. ما دیگه چه ملت خره بدبختی هستیم که اینها شدند حاکممون. لا اِلهَ اِلَّا اللّه
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»
Post a Comment