Wednesday, August 05, 2009

SHAHNAMEH

جهان را ما اگر یک گفتمان دانیم فردوسی

هم آغاز است و هم پایان آن ایران جاویدان



ایران اندیشان و پرهیخته گان و پارسی زبانان نیک سرشت

آفرینتان باد



همگن ایران کیش برای پاسخ به ژاژخایی و یاوه گویی فرزندان مار پرست اژدهاک تبارتازی کنشی که این بار با دوژخردی به" رستم فردوسی" تازیدند آنهم در این روز های سرنوشت ساز که جوانان دیکتاتور ستیز و مذهب گریز و دین زده و ملادیده رستم را سمبل و نماد رهایی ، بی باکی ،دلاوری ،ایرانی و آزادی می دانند،آری دشمنان ایران و ایرانی این مرد مردستان این" ایران خدای" و این نماد و سمبل آزادی و دلیری و مهراندیشی و ایرانپرستی و تاج بخشی(رستم دستان) را گرسیوز وش رشک و کین ورزیدند و می خواهند تا پایین ترین جایگاه پستی جایی که خودشان هستند و هم سنگان و هم اندیشانشان پایین بیاورند ، خلخالی های کرواتی(خلخالی در روز های آغاز چیرگی تبار تازیان بر ایران"شورش ننگین بهمن 57" کلنگ را کشید برای ویران کردن آرامگاه کیازند سخن"فردوسی" که خوشبختانه بخش فرهنگی یونسکو نگذاشت و روشن فک های ما در آن زمان تماشاگر بودند آدامس خروس نشان می جویدند همه جایشان می جنبید و کار می کرد جز مغزشان)آری خلخالی های این زمان دیگر نامشان صادق نیست و عمامه ندارند و به خلخالی و دین او دشنام می دهند اما منششان رفتارشان و راهشان و خویشکاریشان راه و منش و خوی کنش خلخالی هاست ، این دشمنان سوگند خورده ی ایران و ایرانی ،دلخون هستند از" رستم " از" شاهنامه" از" کورش" از زرتشت ازایرانی و از" ایران" :

بیاویزند بر گردن نشان فروهر اما

خود اهریمنند این ناکسان ای آریا میهن

این بار آفرید گار فردوسی " رستم "را آماژ کین و دوژورشتی و بدسگالی قرار داده اند و روزی به دستور خدایانشان در برکلی به آفریده رستم "فردوسی "بد دهنی می کردند و امروز به"آفریده ی فردوسی رستم یورش می برند و او را دژخرد و مست و نادان و... می نامند این تاریک پرستان بی دانش نمی دانند که هاتا سرایندگان ایران ستیز هم نتوانستند به" برگ هویت ایران و ایرانی "شاهنامه "که رستم نقش نخست و سخن آغاز و پایانی اوست"آسیب برسانند چه بسا بند های توانمندی را برای ویران کردن اندیشه ی کیازند سخن "فردوسی "به شاهنامه افزودند مانند :(زن و اژدها هر دو در خاک به....جهان پاک از این هر دو نا پاک به...)گر چه بیش از هزار سال وتازی و بربر و مغول بیگانه و دوست نتوانستند این کاخ بلند سر به آسمان ساییده فرهی فرهنگ ایران زمین را گزند رسانند، با انگیزش های پلیدشان ، مانند بند بالا و بهتان به کیازند سخن(فردوسی) انگیزش زن ستیزی که این فروزه نه در شاهنامه بودست نه فرهنگ ایرانیان، زن همیشه در نگر کیازند سخن "فردوسی" دلبر و دلدار و فریور و فروهنده بودست ،افسوس که شاهنامه را به قهوه خانه ها و زورخانه ها بردند جاهایی که چشمان خرد را می بندد و سهش را سرکوب می کند و نگذاشتن راز های شاهنامه نیازهای بنیادی مردم بینوا را پاسخ دهد( کاری که هر گز نشده و دانشگاه مهرآفرین نخستین مهراز گر آن خواهد بود)و اما ببینید بد سگالی دشمنان شاهنامه را که نه سراینده اند و نه نگارنده اینها روسپی های فرهنگی و چوب داران و دلالان ادب هستند که نه تنها یک بیت نمی توانند بگویند و نه تنها نمی توانند شاهنامه را از رو بخوانند از رو هم نمی روند اما مزدورند و کین ایران و ایرانی را به جگر دارند و زیر نام زرتشت بزرگ و فرهنگ ایران زمین بد کرداری و دژورشتی می کنند "و شنونده ی آنان مردمی نادان و خرد گم کرده هستند و بی بهره از همه چیز ، اما زمان،زمان، این داور دادگر،همیشه نادرستی و کج اندیشی ها را از پیکر پاکی و درست کاری و راستی می زداید ومی بیزد ونامردمی ها را می پالاید، نمی دانند :

هر زمان ایران به بدبختی فتاد سر به روی زانوی شاعر نهاد...

این بار وارٍث درد وطن،(وارث درد وطن هالا منم من قلم با نام ایران می زنم

کار سد لشگر از این چامه کنم کارزار خود بدن خامه کنم

کار آرش می کنم من بی گمان این قلم باشد همان تیر و کمان...

آری این بار وارث درد وطن

فرزند زرتشت و کورش وجانشین فردوسی و خیام و بلخی و سعدی و حافظ و آرش که مام میهن در این روزگار دیجور آماژ بد اندیشی و دژمنشی و دشمنی دشمنان درون و دوژخیمان برون است سراینده ی پهلوانی راآفرید تا فردوسی وار" رستم آفرین باشد و افریدون پرور آری او کسی نیست جز"مهریار مهرآفرین "کسی که در سرود اشایی بزمی و رزمی و فرزانی و فرجادی فردوسی است در چهار پاره خیام چالشگر بزم هستی است، در سخن بزمی و مهرانه نظامی است در بینش و عرفان مولوی است، سرود و ناسرودش به خداوندگاری سخن سعدی می ماند و درقلندری و رندی و در رسایی و کمال چامه حافظ زمانست ،و آنانکه سر های ایرانی دارند و چشمان زیبابین و مغزهاشان پرورشگاه اندیشه ی ایرانی است و در ادب و سرود رایمند و صاحب نظرند و نپیک ها و کتاب های مهرآفرین را خواندند خوستویی می کنند بر آنچه که من کوچکترین بخشش را نبشتم ک

یاران ایران کُنش پس مژده دهید که



پرفسور مهریار مهرآفرین(فردوسی زمان) سراینده ایران اندیش و توانا بهمراه فرزندش آموزگار جوان رستم مهرآفرین (نوجوانی تاریخ دان، ایران پژو و شاهنامه شناس) آموزه ی شاهنامه را در تلویزیون جهانی پارس آغاز می کند

زمان سه شنبه ها ی پسین (بعد از ظهر)

TU 3.30 PM LOS ANGELES TIME PARS TV

آنانکه می خواهند جان سخن کیازند سخن "فردوسی " را به گوش ایرانی بشنوند این برنامه را ببینند و به دوستان هم پیش نهاد کنند

پدرام باشید

ما زاسب افتادگانیم ای عزیزان نی ز اصل

می توان ماهیت گمگشته را احراز کرد...



با امید پیروزی اندیشه و فرهنگ ایران

خدا یار و نگهبان ایران" مهندس بزرگمهر" مدیر دانشگاه "مهرآفرین"



مهشیدروز(دوشنبه) سیم آگوست 7031 میترایی 3746 زرتشتی 2009 ترسایی



California Office

+1-310-804-6245

Noyork Office

+1-516 -270 -5387

universityofmehrafarin@yahoo.com

parnianesokhan@yahoo.com



No comments: