Monday, November 08, 2010

مختارنامه توهين آشکار به ايرانيان است

مختارنامه توهين آشکار به ايرانيان است
اااین روزها اينقدر بوي گند در فضاي ايران از دروغ و ريا و فساد و آدمکشي و ... مشام را پر کرده است که ديگر بوي مشمئزکننده و پرنفاق اين يکي توجه کسي را جلب نمي کند. امشب پخش سريال مختارنامه از شبکه اول صداوسيماي دولتي ايران آغاز شد. سريالي که به معناي تمام توهين آميز, نفرت انگيز و بي پايه و اساس است. بالاخره پرده هايي که نفرت و بيزاري اين تازي پرستان خودکامه و جنايتکار از ايراني و آريايي نژاده داشتند اندک اندک دارد با پخش اين سريال موهن برداشته مي شود و دست آنها را در خوارداشت و تحقير آريايي و فرهنگ پرارزش بيشتر از پيش باز کند. اما اين به يکباره اتفاق نيافته است. از چندي پيش است که مي بينيم که هرچه بدکاره و هرزه و دزد و جاني است در سريال ها و فيلم هاي تلويزيوني نام هاي ايراني دارند و هر چه آدم خوب و پاک سرشت و خوش تينت است تمام اسامي تازي و عربي. اکنون ديگر اينها پرده هاي شرم و حيا را دريده اند و هر چه در توان داشته اند بکار بسته اند تا پس از اين شش سالي که آن جرثومه اراداني تکيه بر تخت بيداد زده توانسته باشند در حد ممکن ايراني اصيل و هرچه بدان اعتقاد دارد را زير سوال برند و او را خوار سازند.
کجا بوده که عربي بياباني و شترچران که در عمر اجدادش هم گندم و کاشت و داشت و برداشت و آييش نديده " کارشناسي " مي کند که ما بايد کي گندم هايمان را در تيسفون برداشت کنيم و او بايد به عده اي ايراني کارگر دستور دهد که برداشت کنند يا نه. ايراني ها قبل از آنکه تازي بداند گندم چه شكلي است گندم را اصلاح نژاد مي کرده است. عرب آن زماني که از گرما در حسرت قطره اي آب بود ايراني براي کشاورزي اش سد و بند و کانال مي ساخته است. چه شده که امروزه آدمخواري عرب که به فرنام مختار و سرلشگرش مي خوانند آمده است و به عده ايراني مي گويد که چگونه کشاورزي کنند. چه عقده اي از بزرگي ايرانيان داريد که آنها را کارگراني مفلوک نشان مي دهيد که همچون غلامي حلقه به گوش منتظر فرمان برداشت يک تازي هستند؟ در کدام زمان بوده که بجاي جشن هاي مرسوم آريايي براي برداشت محصول با دعاهاي تازينامه شروع به برداشت مي کرده اند؟ در کدام زمان بوده که به جاي سرودهاي ميهني و محلي در موقع برداشت بر محمد و خاندانش صلوات مي فرستادند؟ مگر ايراني ِ به زور مسلمان شده بدست عمرخطاب مي توانست در آن روز شيعه باشد؟ آيا ايران قبل از صفويه شيعه بوده است که از روز اول شيعه نشانش مي دهيد؟
ايراني در سرتاسر اين شروع نمايش نفرت انگيز و مسخره هميشه بدبخت و مفلوک نشان داده شده است. آنرا هميشه عجم(=گنگ) مي خوانند. حتي اينها نفهميده اند که احترام خودشان را نگه دارند و به مردمشان نگويند گنگ. چرا در اين اثر هميشه ايرانيان را با فرنام هاي زشت مانند مجوس خطاب مي شوند؟ اگر تازي عربي در ابتداي سريال قهرمانانه گرازي شکار مي کند چرا مردار لگدمال شده اش را مي دهيد به ايراني ها که پس از هدايت ايشان بوسيله يک فريب خورده، آنرا جلوي سگ بياندازند؟ يعني ما غذايي مي خورديم که لياقت سگ بود؟
هميشه شغل هاي پست را به ايرانيان داده اند. رنگرزي و کوزه گري و حمالي براي ايراني است و خلافت و سروري و سرداري براي عرب. تازي هميشه شيک پوش و فاخر است و ايراني ژنده و پاره و زشت. چگونه است که در اين سريال پيروان حسن پاکبازند و سلحشور و ايراني هاي رنگرز فتنه گر و ريا کار و شهرآشوب؟ و چه خوب که حاکمي عرب و شيک پوش و خوش گفتار زشتي رفتار را بر اين ايراني هاي نابکار روشن مي کند و آنها توبه کرده و به گفتن دعاهاي تازي سر مي سپارند !
واقعا جاي تاسف دارد. بر کساني که هنوز خون ايراني و آريايي در بدنشان جريان دارد واقعا جاي تاسف دارد که بگذاريم با پول خودمان و بدست خودمان اين تازي پرستان ايراني ستيز نه تنها خودمان، کشورمان و آينده مان را تباه کنند، بلکه به پدرانمان و نژادمان ننگ بزنند و آنها و فرهنگ و ميراث ايشان را به مسخره بگيرند و خوارمان کنند. بجاي اينکه زواياي پنهان ولي درخشان تاريخ و قهرمانان فرهنگي و عاميانه مان را به صورت سريال به نمايش در آورند تا غرور ملي مان افزون شود. يک عده تازي و بياباني را جلوي چشم خودمان بهترين انسان ها و فخر جهان معرفي کنند و بيشتر از اين ما را خوار و کوچک کنند. اين آشکارا توهين به تمام کساني است که ايراني اند و ايران و ايراني را دوست دارند.
مختار کسي بود که در خون خواهي حسين پسر علي قيام کرد و عمر(منظور عمر سعد . با عمر بن الخطاب اشتباه نگيريم) را کشت. نه مختار و نه حسن و نه حسين و نه علي و نه عمر به ما ايرانيان هيچ ربطي ندارد. هيچکدام نه ايراني بودند و نه براي منافع ايرانيان مي جنگيدند. اتفاقا تمام اينها از هيچ تلاشي براي ضربه زدن به ايران و ايراني فروگذار نکرده اند. آنوقت اينها را براي ما قهرمان مي کنند اما كداميك از قهرمانان ملّي ما را به دنيا معرفي كرده اند؟ تازه همين تازيان با وقاحت هر چه تمامتر زكرياي رازي، ابوريجان بيروني، بوعلي سينا و ... حتي خليج فارس ما را به نام خود تمام ميكنند و اينها دم بر نمي‌آورند. چرا صدا و سيمايي که با پول ايرانيان چراغش روشن است شش سال (اينجا نويسنده اشتباه کرده. نه سال طول کشيد تا فيلم پسر ثقفي نمايش داده شود) پول خرج مي کند تا داستان پسر ثقفي را روايت کند؟ همان ثقفي اي که به زعم خودشان فاتح ايران بوده ؟ چرا در سريال بايد به اين افتخار شود که " من دختر ثقفي ام؛ سردار عجم کش ! ". يعني ما بايد داستان کساني را روايت کنيم که به ايراني کشي افتخار مي کنند؟ يعني ما بايد داستان فاتحان ايران را به تصوير بکشيم و آنها را بزرگداشت کنيم ؟ پس لطف کنيد چنگيز و اسکندر را نيز از قلم نياندازيد که آنها هم در جايگاه ثقفي و تازيان هستند. پولي که مي توانست مدرسه ها و فرهنگ سراها و تفرج گاه ها براي ايرانيان ساخته شود را شش سال ريختيم در کيسه کساني که بر طبل سروري عرب و پستي عجم بکوبند. در هيچ جاي دنيا هيچ ملتي اينگونه خودشان، خود و تاريخشان را مسخره نکرده بودند که ما کرده ايم. واي بر ما که از فردا اين سريال را در کشورهاي عربي دست به دست پخش کنند و با شور و سرور بگويند که ايراني ها با پول خودشان زندگي قهرمانان ما را به تصوير کشيدند و خودشان را تحقير کردند. باور کنيد شبکه هاي عربي از اين سريال بسيار استقبال خواهند کرد. اما آنها هم جانب احتياط را رعايت خواهند کرد ولي داشته باشيد که پس از اين روزنامه هاي سوبسيدي مقاله ها در قدرداني از سريال بنويسند و در کانال هاي ديگر به به کنند و چه چه. و کارشناسان ِ کيلويي نظام از خوش ساختي و تاثيرگذاري آن مدح ها بگويند. مطمئنا مجلس فرمايشي هم يک بيانيه در تشکر از آن خواهد داد. و ما همچنان ساکت مي مانيم از اين ننگ.
مگر ما کم سريال براي علي و حسن و حسين و رضا و يوسف و اصهاب کهف ساختيم که ديگر بايد براي سرداري تازي نيز سريالي فاخر و عظيم بسازيم. مگر ما خودمان کم قهرمان و اسطوره داريم که بايد براي تازيان که رسما از 3000 سال پيش تا اکنون دشمن ما هستند سريال بسازيم؟ ما مردم ايراني را چه شده که ساکت نشسته ايم و اينگونه همه آن را تاييد مي کنيم ؟ براي کوروش بزرگ که کارت بسيج صادر کردند و چفيه گردنش انداختند دم بر نياورديم. حال دارند تمام گذشتگان ما را يکي يکي تحقير مي کنند. واي بر ما !
اما آنچه نوشته ام و اشاره کردم تنها تحليل قسمت آغازين مختارنامه است. از اين دست توهين ها را بيشتر در اين سريال و صداوسيما خواهيم ديد. اين تنها شروع يک برنامه است تا آخرين چيزي را که براي مان باقي مانده تا به آن افتخار کنيم را خوار کنند و به آن توهين کنند و ما را بيشتر از اين تحقير کنند. واي بر ما اگر سکوت کنيم. چگونه جواب نياکان سربلندمان را بدهيم ؟

No comments: