Thursday, October 23, 2008

يگر سيلی هم صورت شان را سرخ نمی کند

رویا کریمی
« ديگر سيلی هم صورت شان را سرخ نمی کند»
آنها نه نام دارند و نه نان، آبرو داری می کنند و با سيلی صورت سرخ نگه می دارند. روزگاری در هر محله، چند تايی پيدا می شدند که آبرودار بودند و هيچ گاه دست پيش کسی دراز نمی کردند؛ فقير بودند، و اين نام چنان آبرو و عزتی در ميان مردم داشت که دراويش نيز خود را فقير می ناميدند. نان شان جو بود، که آن زمان ارزان ترين بود و قوت شان، اشکنه، که گاهی تنها آب بود و کمی روغن و فلفل، و گاهی هم کمی کشک، به آن رنگ می داد.
بیشتر بخوانید:
·
فقر به روایت بانک مرکزی: « ۱۴میلیون ایرانی زیر خط فقر»
آنها اما، ۳۰ سال پس از انقلاب اسلامی، نام شان را تغيير داده اند. آنها که ديگر اکثر محله های شهرها را پر کرده اند، اقليت محسوب نمی شوند.
اکثريتی هستند که ديگر هيچ سيلی صورت شان را سرخ نمی کند. خونی در رگ های شان نمانده است که به زير پوست صورت آنان بدود.
جمشيد اسدی، اقتصاددان ساکن پاريس، در تعريف فقر به « راديو فردا» گفت:« به لحاظ اقتصادی، فقر يعنی اين که درآمدهای يک فرد، پاسخگوی هزينه های آن فرد نيست. به طور متوسط، بايد در روز ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ کالری به بدن هر فرد برسد و در صورتی که نتواند هزينه اين ميزان کالری را تامين کند، فقير محسوب می شود.»
به نوشته رسانه ها در ايران، عبدالرضا مصری، وزير رفاه و تامين اجتماعی ايران، گزارش بانک مرکزی مبنی بر وجود ۱۴ ميليون ايرانی زير خط فقر را آماری بر اساس « برداشت های مقطعی و محدود آدم ها» دانسته و گفته است: مسئوليت نداريم عزت ها را بشکنيم و حق نداريم مهر فقر را بر پيشانی کسی بزنيم.
به گفته آقای مصری، کسی که درآمدش با هزينه زندگی اش يکی نيست، فقير نيست، بلکه فردی « باقناعت» است.
حال، گستره اين افراد با قناعت، روز به روز گسترده تر می شود. تا جايی که يکی از اعضای کميسيون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفته است: «اگر افراد در جامعه درآمدی کمتر از ۵۰۰ هزار تومان داشته باشند، زير خط فقر هستند. يعنی در حال حاضر، نيمی از کارمندان دولت نيز زير خط فقر هستند.»
اما تنها اين کارمندان نيستند که کمتر از ۵۰۰ هزار تومان در آمد دارند، فرشاد، پزشک عمومی ساکن يکی از شهر های بزرگ شمالی ايران، نيز با اشاره به در آمد ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومانی خود به «راديو فردا» گفت:« با حدود ۱۰۰ ساعت کار در هفته، در آمد متوسط من ماهی ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان است.»
برای گرداندن زندگی سه نفره اين خانواده ، فرشاد و همسرش هر دو کار می کنند.
با اين حال، تنها در يک شب جشن تولد تنها پسرش، يک پنجم حقوق ماهانه اش هزينه می شود؛ آن هم برای تنها ۱۰ ميهمان.
فرشاد گفت:« تعداد مدعوين کاملا محدود بودند و از مهمان ها هم با غذای سبکی پذيرايی کرديم. با اين حال، حدود ۶۰ هزار تومان هزينه شب تولد پسرم شد.»
· «متاسفانه روز به روز تعداد فقيران کشوری که بر بزرگترين ميادين نفت و گاز نشسته است، بيشتر می شود. به ويژه از زمانی که آقای احمدی نژاد بر مسند رياست جمهوری نشسته است.»
جمشید اسدی، اقتصاددان در پاریس
اما در جنوب ايران نيز اوضاع چندان بهتر نيست، حتی اگر مجرد باشی و سرباز، هزينه ها بيشتر از درآمد است.
محمد، سرباز در جزيره کيش، به راديو فردا گفت:« من ماهی ۳۰ هزار تومان حقوق می گيرم که هيچی محسوب نمی شود.»
براساس آخرين گزارش بانک مرکزی، خط فقر برآورد شده در سال ۸۳ بر پايه ۵۰ درصد ميانگين هزينه ماهانه، برای هر فرد شهری، ۷۲ هزار و ۶۵۰ تومان بوده است. اما همين رقم برای هر فرد در سال ۸۵ که اولين سال کامل رياست جمهوری احمدی نژاد است، به ۹۶ هزار و ۹۵۷ تومان رسيده است.
نتايج خط فقر در سال ۸۴ نيز ۱۳ درصد و در سال ۸۵ معادل ۱۸ درصد نسبت به سال قبل به طرف بالا جابه جا شده است.
اين در حالی است که قيمت مواد غذايی در ايران روز به روز افزايش می يابد. از جمله، بر اساس گزارش رسانه ها، قيمت يک کيلو گوشت گوساله، ۹۰۰۰ تومان و قيمت يک کيلو مرغ ۱۶۵۰ تومان است.
با اين حال، مواد غذايی تنها يکی از اقلام هزينه بر زندگی انسانی است. تامين لباس، هزينه مسکن، تحصيل و درمان، از عادی ترين هزينه های روزمره انسانی محسوب می شوند.
جمشيد اسدی در مورد دلايل بروز فقر در جوامع گفت: «متاسفانه روز به روز تعداد فقيران کشوری که بر بزرگترين ميادين نفت و گاز نشسته است، بيشتر می شود. به ويژه از زمانی که آقای احمدی نژاد بر مسند رياست جمهوری نشسته است. او ساده ترين آموزه های اقتصاد را نيز به کار نمی گيرد. شعار ايشان زمانی که به رياست جمهوری رسيد، اين بود که ثروت ايران را ميان مردم تقسيم خواهد کرد. اين کار نشدنی است و سبب فقير تر شدن مردم می شود.»
اما به نوشته رسانه ها در ايران، وزير رفاه جمهوری اسلامی همچنان معتقد است و می گويد که « نميدانم چرا از ميان هزاران مساله، خبرنگاران مي روند سر مشکلی (خط فقر)که از ۷۰ ميليون نفر جمعيت کشور شايد مشکل ۱۰ نفر هم نباشد.»

No comments: