هر جا که تو دیده ای گلی یاد آر مرا
در دیده ی تو شکُفت سُنبلی یاد آر مرا
فریاد ِ گلوی ِ باغ را باور کن
آنجا که رسد صدای ِ بلبلی یاد آر مرا
آه چه سوزی این جگرم را می تراشد و درونم را اشک می باراند
آه چه دردی مرا چون خوره می خورد و استخوانم را می ترکاند
آه چه غمی در این غربت ِ غمگین ِ غرب مرا دل، خون می چکاند
آه چه اشکی از همه ی جان ِ چشمانم پیاله ی درد می ریزاند
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment