Monday, February 18, 2008

KARMANDAN ATOMI IRAN ESLAMI (BILINGUAL)

تاسیسات یو سی اف – صولت ثنا
سایت تبدیل اورانیوم UCF – Uranium Conversion Facility یک پروژه عظیمی است برای احداث تاسیساتی جهت تبدیل ترکیبات اورانیوم مورد نیاز چرخه سوخت هسته ای. این سایت در نزدیکی مرکز هسته ای اصفهان (ENTC) واقع شده و توسط سازمان انرژی هسته ای ایران (AEOI) اداره می شود. از سال 2000 الی 2003 میلادی پیشرفت قابل توجهی در ساخت این سایت و همچنین در ایجاد تماس و ارتباط برای خرید تجهیزاتی که ایران قادر نیست که بطور مستقل آنها را تولید نماید، حاصل گردید.

از سال 2003 الی 2004 میلادی ایران به تلاشهای خود برای پایان رساندن احداث خطوط اصلی تولید UCF ادامه داده و در سال 2004 میلادی به انباشتنUF6 در این تاسیسات ادامه داده است. از UF6 برای سانتریفیوژهای موجود در کاشان استفاده بعمل می آید. کار این سانتریفیوژها غنی کردن اورانیوم طبیعی به درجه ای مناسب برای استفاده در بمب اتمی می باشد.

صحبت در باره صولت و همسرش زیاد است.

افراد خاص در اماکن مخصوص بکار اشتغال دارند. این اشخاص کیستند و ویژگیهای آنها چیست؟
این قصه سر دراز دارد. سخن از داستان پیچیده در میان است که جزئیات آن بسیار شنیدنی است و انگار نه انگار که سخن از یک نهاد امنینی در میان است که وظیفه اش ترقی دادن ایران و تبدیل آن به یک مملکت پیشرفته با توانايی هسته ای نظامی می باشد. اگر کنجکاوی شما برانگیخته شده است، برایتان بگوئیم که سخن از یک تاسیسات حساس در قلب ایران است که کارکنان آن روزها تا پاسی از شب به کار مشغول می باشند تا پروژه ای را که مسئولیت آن را بر عهده دارند، به پیش ببرند.

اما موضوعی که در این میان مطرح است این است که به موازات کار شاق خود، این اشخاص با توطئه چینی داخلی، بطور شبانه روزی به امر پیشبرد منافع شخصی خودشان و خانواده نزدیکشان مشغولند. آیا شما از کارمندی که مسئولیت چنین پروژه حساسی را برعهده دارد انتظار نداشتید که از این بده بستانها مبرا باشد؟ احتیاج نیست که خیلی زحمت بکشیم و عرق بریزیم تا دریابیم که سخن از صولت ثنا، مدیر پروژه تاسیسات فرآوری اورانیوم در میان است که هدف از آن تولید UF6 می باشد.



صولت ثنا یک مهندس شیمی است که از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده و در کار خود دارای سمت ارشدی است. وی متولد 5 ماه مارس 1964 میلادی است. همسر صولت ثنا، دکتر ندا فرداد است. این زوج دارای فرزندی بنام امیرحسین ثنا هستند. نام پدر صولت ثنا، حسن ثنا و نام مادر وی ملوک نجف پور ثنا است. خواهر صولت بنام دلیله با همسرش کورش سعیدی افشار در بریتانیا زندگی می کنند.
با وجود اینکه صولت در اصفهان بکار مشغول است، ولی او محیط زندگی خوب و پر لذت تهران را ترجیح می دهد و فقط برای چند مرتبه در هفته به تاسیسات مربوطه در اصفهان میاید.

شماره پاسپورت های صولت ثنا: 4920077 و 3725374 است.

آیا می دانید همسر صولت، دکتر ندا فرداد در کجا به کار مشغول است؟ پاسخ به این سئوال بسی آسان است. زیرا همسر وی نیز در تاسیسات یو سی اف کار می کند و سمت او معاونت ایمنی و پزشکی هسته ای یوسی اف است. حال که سخن از زد و بند و بده بستان در میان است، چطور امکان دارد که یک زن و شوهر هر دو در یک مرکز امنیتی حساس مشغول بکار باشند؟ مگر نبایستی که ضوابط حیطه بندی در این مراکز حکمفرما باشد؟ و بدتر از آن آیا شما فکر نمی کنید که اینجا شخصی از موقعیت کاری خود سواستفاده کرده تا بساط پیشرفت اعضای خانواده اش را فراهم آورد؟

هر کس که AEOI را بشناسد بخوبی می داند که تمامی مسئولین این سازمان که در پروژه های هسته ای اشتغال دارند، دوستان و افراد خانواده خود را که دارای هیچ تجربه کاری، علمی و فنی نیستند را در سمتهای ارشد جای داده است.
اگر شما از خود سئوال می کنید که چطور ممکن است چنین امری اتفاق بیفتد، پاسخ به این سئوال بسیار ساده است. این عوامل حقیقت را کتمان کرده و گزارشات دروغ به رئیس سازمان ارایه می دهند. رئیس سازمان نیز که از توانايی ارزیابی حرفه ای محروم است، این گزارشات را که به هیچ وجه بازگوکننده حقایق نیستند به مقامات عالیرتبه مملکتی تحویل می دهد. از این بدتر آنکه سازمان انرژی اتمی با پرداخت رشوه و انعام و زد و بند با مدیران شرکتهای مختلف که در ارتباط با پروژه هسته ای هستند، مانع از افشای تصویر حقیقی امر می شوند.

هر روزه یک جور خرابی و ناموفقیتی دیگر در تاسیسات هسته ای مختلف روی می دهد، اما شهروندان ایرانی که برای نیرومند کردن بنیه نظامی کشور مالیات می پردازند، عملا نمی دانند که پول آنها به کجا می رود و چه کسی این پروژه ها را اداره می کند.

برای مثال زمانی که آقای ثنا در سمت مدیرعامل یوسی اف مشغول بکار بود، چند مورد نقص و خرابی پیش آمد که باعث تعطیلی این تاسیسات شد، اما این امر مانع آن نگردید که آقای ثنا همراه سیزده نفر دیگر از دانشمندان هسته ای ایران نشان دولتی را از دست رئیس جمهور دریاقت نماید. وی این نشان را دریافت کرد و آنهم چه نشانی: نشان درجه دو لیاقت و مدیریت. فقط خدا می داند که کارها در کمیته انرژی اتمی چگونه انجام و اداره می شود.

صولت ثنا یک مدیر و کارچاق کن با استعداد است که روابط و مشغولیات فراوانی دارد، اما با این وجود آیا وی مهارت و صلاحیت و تجربه لازم در امر بکاراندازی و بهره برداری برای اداره تاسیساتی مانند یو سی اف را دارد؟ آیا وی توانسته است که بدون داشتن مهارت و صلاحیت در سمتهای خود به جلو رفته و پیشرفت نماید؟
صولت ثنا به این امر بسنده نکرده و از موقعیت کاری خود سواستفاده نموده و موجبات پیشرفت افراد نزدیک به خویش را فراهم آورده است. افرادی که از نظر لیاقت و صلاحیت حرفی برای گفتن ندارند.

هرکسی که صولت ثنا را بشناسد، می داند که وی دارای شخصیتی پیچیده است و بسیار غیرمنتظره عمل می کند و از نظر رابطه کاری با بسیاری از اشخاص مشکل دارد. آنهايی که از نزدیک با وی کار می کنند، می دانند که منظور از این عبارت چیست. حتی برخی از مدیران در AEOI نیز به وی اعتماد ندارند.

در گذشته صولت ثنا در راس شرکت تاسیسات فناوری اورانیوم قرار داشت که در زمینه پردازش اورانیوم فعالیت دارد و کارش راه اندازی و بهره برداری از تاسیسات یو سی اف اصفهان است و این بدان معنا است که وی دارای دو سمت بوده و از دو نهاد که یکی دیگری را تغذیه می کند، حقوق می گیرد.

موردی که مایلم اکنون در باره آن صحبت کنم این است که در ماه سپتامبر گذشته صولت ثنا برای انجام یک سفر کاری که البته هزینه آن از طرف محل کار وی تامین شده بود، عازم امارات متحده عربی شد. اما نکته جالب این است که در این سفر یکی از خویشاوندان وی بنام سهیل ثنا نیز او را همراهی می کرد. حال خدا می داند که چه کسی هزینه سفر آقا سهیل را تامین کرده است.

در سال 2004 میلادی صولت ثنا دچار بیماری سختی شد. امکان این وجود دارد که بیماری او نتیجه این بوده که وی بیش از حد در معرض موادی قرار داشته که مرتبط با کار او بوده است. این امر اسباب نگرانی او و بسیاری از افراد را فراهم آورد. چه آنهايی که با وی در یک محیط کار می کنند و چه آنهايی که در سازمان انرژی اتمی ایران بکار اشتغال دارند. نه تنها افرادی که در اینگونه تاسیسات مشغول بکارند در معرض مواد خطرناک قرار می گیرند، بلکه تمامی محیط اطراف این تاسیسات نیز تا شعاع چند کیلومتری آلوده است. (شعاع آلوده سازی محیط بستگی به وزیدن باد دارد). لزا مردمی که در مجاورت و اطراف این تاسیسات سکونت دارند نیز از گزند آلودگی هواد که نتیجه ورود اینگونه مواد در تاسیسات است، مصون نیستند و چنانچه وضعیت جسمانی این شهروندان مورد بررسی قرار گیرد، روشن خواهد شد که شیوع حالت مریضی در میان آنان از سایر اماکن بیشتر است. این آلودگی نه تنها برای انسان خطرناک است، بلکه برای گیاهان و جانداران نیز خطرناک بشمار می رود. ساکنان این منطقه باید از ظلمی که به آنان شده فریاد سر دهند و اعتراض کنند. اسامی آبادیهايی که در معرض این خطر قرار دارند عبارتند از: جزون و منشیان ( که در فاصله 3 کیلومتری تاسیسات واقع شده اند) و رشنان و اشکاوند (که در فاصله 6 کیلومتری تاسیسات هستند). شهروندان بیگناه ایرانی نباید تاوان بی خردی مسئولان را بپردازند.

تاسیسات یو سی اف عملا تاسیسات اصلی برای تولید اورانیوم غنی شده است که مرکز غنی سازی را تغذیه می کند. در تاسیسات تبدیل سازی یو سی اف عمل تبدیل اورانیوم طبیعی (کیک زرد) به UO2 – UF4 و UF6 صورت می گیرد که اینها مواد اولیه برای استفاده در راکتورها و فعالیت غنی سازی است. همچنین در این تاسیسات اورانیوم را پس از غنی سازی برای استفاده در راکتور بعنوان سوخت به حالت اکسیده باز می گردانند. این تاسیسات یکی از ایستگاههای اصلی در راه چرخه سوخت است و یکی از اجزای حیاتی در پروسه دسترسی به ماده شکاف پذیر نظامی است. متخصصین ایرانی این تاسیسات را بعنوان یک تاسیسات حیاتی و اصلی در پروژه هسته ای ایران می دانند.

سخن از یک تاسیسات شیمیايی بزرگ در میان است که زمین بزرگی به آن اختصاص داده شده و دور تا دور آن حصار کشیده شده است. این تاسیساتی است که استتار آن و یا پنهان کردن هدف آن امکان پذیر نیست. اگر سازمان انرژی اتمی ایران تحت بازرسی قرار داشت، آلوده سازی مورد بازرسی قرار می گرفت. حال خدا می داند چه اتفاقات دیگری رخ خواهد داد و چه اتفاقاتی رخ داده است و ملت ایران از آن بی خبرند.

امکانات تماس با صولت ثنا:

1 – شماره تلفن منزل والدین صولت ثنا: 98-21-77818179

2 – شماره تلفنی که صولت ثنا بعنوان مدیر تاسیسات یو سی اف از آن استفاده می کند:
98-912-2243788

3 –از قرار معلوم شماره تلفن منزل وی نیز 98-21-22863588 می باشد.

یادتان هست که گفتیم صولت ثنا، نزدیکانش را حتی اگر فاقد صلاحیت باشند در سمتهای کلیدی جا داده است. نمونه ای از این افراد، قاسم طرزی است که در ادامه در باره اش مفصلا صحبت خواهیم کرد.

منصور حبشی زاده
اگر مایلید کمی بیشتر در مورد دانشمندان هسته ای ایران بشنوید، صبر کنید تا تاریخچه طولانی زندگی منصور حبشی زاده را بخوانید. این شخص فوق العاده جالب، راه تخصصی خود را 30 سال پیش شروع نموده است ولی آیا واقعا از نظر تخصصی، ایشان چهره مناسبی برای چنین سمت مهم و حساسی میباشد؟ شما خودتان در این مورد قضاوت نمائید.

MANSUR HABASHI-ZADEH یک مهندس متالورژی است که از با سابقه ترین دانشمندان سازمان انرژی اتمی محسوب میشود. ایشان دارنده مدرک کارشناسی ارشد در زمینه هسته ای است ولی مدرک دکترا ندارد. وی قبل از انقلاب حدود سه سال در فرانسه کار کرده و پس از انقلاب کارش را در ENTC (ESFAHAN NUCLEAR TECHNOLOGY CENTER) آغاز نموده است. در ماه مه امسال، وی 55 ساله خواهد شد.

حبشی زاده خود را یکی از تنها دانشمندان ایرانی فعال در زمینه فلزات میداند و تخصص وی کنترل کیفیت فلزات در راکتور هسته ای است. وی مسئول آن است که فلزات مختلف با استاندارد ISO9000 مطابقت داشته باشند. همچنین موظف است اطمینان حاصل نماید که قلب راکتور با مواد مناسب ساخته شود تا از رویدادهای ناگوار مثل سانحه چرنوبیل جلوگیری شود. ایشان سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی را صحبت میکند.

ایشان متولد 24 مه 1953 میباشد و نام همسرش نسرین اقبالی است و دارای دو دختر به نامهای نیلوفر و المیرا است. در چارچوب فعالیتهایش، ایشان جهت کارآموزیهای مختلف به دفعات به کشورهای خارجی منجمله اسلواکی، ایتالیا، چین، روسیه، فرانسه، بریتانیا و آلمان، سفر کرده است.

در آخرین سمتش، تا اوائل سال 2006، وی در رأس ENTC مشغول به کار بود. ( ENTC یک مرکز مهم و پیشتاز در زمینه راکتورها و سیکل سوخت است). بعد از آن به ریاست شرکت زریکونیوم ZPP منصوب شد. این سمت را ایشان مدیون آشنایی بسیار نزدیک به مراحل برپایی این مرکز بوسیله چینیها است.

حبشی زاده دارنده مدرک کارشناسی مهندسی مواد از دانشگاه شریف است. او تحصیلاتش را برای اخذ این مدرک از سال 1971 الی 1974 طی نموده است. در چارچوب تحصیلاتش، در کشور بلژیک نیز کارآموزی نموده است و دوره کارشناسی ارشد را در سالهای 1978 الی 1979 در مرکزی بنام F.A.R Research center در زمینه متالورژی و خوردگی (تأثیر فرآیند های خوردگی برروی فلزات در نتیجه واکنشهای شیمیائی) طی نموده است. در ادامه وی در مؤسسه MOL (Center D’Etudes Nuclearies) – مرکز تحقیقات هسته ای در بلژیک، در زمینه تکنولوژی راکتورها، کارآموزی نموده است.

محلهای کار ایشان و مسیری که در طول سالها طی نموده است موجبات افتخار هر دانشمندی در زمینه هسته ای را فراهم میکند. از سال 1974 الی 1976، او در مجتمع IRANIAN STEEL MILL CORPORATION شاغل بوده است. پس از آن، تا سال 1977، وی در IRAN GENERAL MOTORS در سمت کارشناس متالورژی در آزمایشگاه کنترل کیفیت (QC LAB) کار کرده است.

در سال 1977، ایشان کار خود را در سازمان انرژی اتمی ایران آغاز نمود.

در ماه نوامبر 1984، وی جهت نوشتن رساله دکترای فیزیک در زمینه متالورژی، برای یک سال بازآموزی، به مؤسسه S.C.K. RESEARCH CENTER MOL در بلژیک رفت. عنوان رساله اش بشرح ذیل میباشد:
De fusion: Experiences fatigue des materiaux (به فارسی: تستهای خستگی مواد مورد استفاده گداخت هسته ای).

در ماه جولای 1994، حبشی زاده مدیر بخش مهندسی مکانیک در معاونت مهندسی مواد در مرکز تکنولوژی هسته ای اصفهان (ENTC) بوده است. این مرکز تحت ریاست رسولی در آن زمان به چهار بخش به شرح ذیل تقسیم شده بود:
1) بخش تحقیقات و مهندسی
2) بخش مهندسی و توسعه
3) بخش مهندسی مواد (که حبشی زاده در رأس آن قرار داشت)
4) مدیریت خرید

در همان سال نیز معلوم شد که حبشی زاده مسئول طرح زیرکونیوم (ZPP) – کارخانه تولید کننده پوشش زیرکونیوم برای میله ها و کنترل راکتور ها در اراک و بوشهر – نیز میباشد.

در اواخر سال 1998، حبشی زاده پس از استعفای رسولی، توسط آقازاده به ریاست ENTC منصوب شد. ولی با این وجود، وی کماکان خود را بعنوان معاون رئیس ENTC معرفی میکرد.

پس از انتصاب وی، یک مشکل بزرگی ایجاد شد. شخصی که وی جایگزینش شد را تا وین، بعنوان نماینده سازمان انرژی اتمی ایران در آژانس انرژی اتمی، از چشم دور کردند. ما به چه مشکلی اشاره میکنیم؟ پس به چه دلیلی انتصاب وی را از رؤسا و کارکنان مرکز برای چند ماه پنهان نگه داشتند؟

در پی انتصاب حبشی زاده به ریاست ENTC وضعی پیش آمد که در آن مدیران بخشها فاقد مرجع تخصصی و مدیریتی مافوق خود بوده اند و صرفاً طبق دیدگاه و صلاحدید تخصصی خود و همچنین فشارهای مذهبی، سیاسی و غیره که به آنها اعمال میشد، عمل مینمودند.

بنظر کارشناسان هسته ای، حبشی زاده بعنوان کسی که دارای فهم و دانش در زمینه های هسته ای فعالیت مؤسسه باشد، محسوب نمیشد و در آن زمان ، آنها فکر میکردند که حبشی زاده مدت زیادی در این وظیفه اش دوام نخواهد آورد.
اثرات مذهب در طیف وسیعی از موارد در زندگی روزمره به چشم میخورد و حتی رؤسای مؤسسه میبایستی وابستگی عقیدتی از خود نشان دهند و در این نوع فعالیت ها بعنوان یک "نمونه برای کارکنان" شرکت کنند، علیرغم اینکه برخی از آنها اصلاً به این موارد اعتقادی ندارند.

اما در عمل، حبشی زاده فقط در آوریل 2000 بطور رسمی بجای رسولی به این سمت منتصب شد و پس از این انتصاب، همان سیاست قدیمی و همان روند ها ادامه یافتند. این انتصاب یک انتصاب سیاسی بوده است!!

در اواخر سال 1999 و اوایل 2000، نام مرکز هسته ای اصفهان ENTC به مرکز تحقیقات و تولید سوخت هسته ای در اصفهان تغییر یافت. منظور این بود که مرکز هسته ای اصفهان بعنوان مرکزی در زمینه تولید سوخت هسته ای مورد استفاده قرار گیرد و بطور متمرکز به پروژهائی از این نوع بپردازد.

این تعریف شامل طرحهای ذیل میباشد:

کارخانه UCF، تأسیسات زیرکونیوم ZPP و راکتور تحقیقاتی با قدرت 40MW.

حبشی زاده کلیه مدیران را در سمت خودشان باقی گذاشت. ایشان در محدوده خانه های سازمانی کادر ENTC سکونت نداشت بلکه در یک آپارتمان در شهر اصفهان که پس از انتصابش به آنجا نقل مکان کرده بود، زندگی میکرد.

لازم به تذکر نیست که کارکنان ENTC انتصاب وی را قبول کرده و اعتراضی نسبت به آن نداشته اند. با این وجود، نزد کارکنان آنجا همواره احساس نا رضایتی و تلخی وجود دارد که منبع آن عمدتاً شرایط کار و حقوق کمی است که به آنها پرداخت میشود. از این رو، مدیریت بطور مدام مورد انتقاد قرار میگیرد.

پاسپورت:

در ماه مه 2005، حبشی زاده قصد داشت بازنشسته شود، پس چه شد و چرا تحقق این قصد به تعویق افتاد؟ در همان زمان معلوم شد که ایشان به ریاست تأسیسات زیرکونیوم ZPP نائل شده است که این یک قدم دیگر در آستانه بازنشتسگی نهائی او است. علیرغم این انتصاب، عمده توجه وی به جای دیگری معطوف میباشد.

حبشی زاده به چه دلیلی درنگ کرد و در سال 2005 بازنشته نشد و جای خود را برای کس دیگری خالی ننمود؟
اگر سعی کنیم که جواب این سؤال را پیدا کنیم، جوابش زیاد پیچیده نیست. در سال 1999، درآمد حبشی زاده 700 دلار در ماه بوده است، در حالیکه در آن موقع حقوق متوسط در ایران 200 دلار در ماه بود. این حقوق برای او این امکان را فراهم کرد که بتواند در یک آپارتمان خوب در شهر زندگی کند و نه در خانه های سازمانی ENTC. در چنین شرایطی اصلاً جای تعجب نیست که کارکنان نسبت به ریاست احساس نارضایتی و تلخی دارند.
پول یک جزء مرکزی و عامل مهمی در ایجاد انگیزه بین دانشمندان هسته ای است. هیچ جای شک نیست که بدون حقوق کلانی که به آنها پرداخت میشود، دانشمندان هسته ای فعالیت در زمینه توسعه تکنولوژی هسته ای را انتخاب نمیکردند، یا اینکه آینده خود را در خارج از کشور جستجو میکردند.

در فصل بعد به دانشمند هسته ای دیگری خواهیم پرداخت.


If you want to hear more about the Iranian nuclear scientists, wait until you hear the long history of Mansour Habashizadeh, an extremely interesting person who began his professional career 30 years ago. But if you think he is professionally qualified for his important and sensitive position – you will judge for yourselves.

Mansour Habashizadeh is a metallurgy engineer, and one of the veteran scientists in the AEOI. He has a masters degree in nuclear studies. He does not have a PhD. He worked in France for about three years before the Revolution. After the revolution, he started work at the ENTC. This May he will celebrate his 55th birthday.

Habashizadeh considers himself one of the few scientists in Iran who deal with metals. His area of expertise is metal quality control at the nuclear reactor. He is responsible for ensuring that the metals meet ISO9000 standards. It is also his job to make sure that the core of the reactor is built of suitable materials so as to prevent malfunctioning like at Chernobyl. He speaks three languages – Farsi, English and French.

He was born on 24 May 1953. He is married to Nasrin Eghbali. They have two daughters Niloufar and Elmira. During his career he traveled abroad often for various courses – to Slovakia, Italy, China, Russia, France, the UK and Germany.

In his last position – until early 2006, he was head of the ENTC (Esfahan Nuclear Technology Center). The ENTC is an important and leading center in reactors and fuel cycles. Later, he went on to manage the ZPP before his planned retirement. He was appointed to this position because of his intimate knowledge of the set up process of the facility with Chinese assistance.

>From 1971-1974 Habashizadeh earned a BA in Materials Engineering from the Sharif University. During his studies he also went to Belgium. In 1978-1979 he studied for his masters degree at an academy called F.A.R Research Center in France, in metallurgy and corrosion (the effects of corrosion on metals as a result of chemical reactions) Later he also studied nuclear technology at the MOL Institute (Center D\Etudes Nuclearies) – the nuclear research center in Belgium.

His jobs over the years point to a career that would not embarrass any nuclear scientist. From 1974-1976 he worked at the Iranian Steel Mill Corporation as Head of ROLLING MIILI FURNACES. Afterwards, from 1977 he worked in IRAN GENERAL MOTORS as a metallurgist in the QC Lab. In 1977 he began his career at the AEOI.

In November 1984 he went on a year’s study course at the S.C.K. Research Center MOL in Belgium, to study for a doctorate in Physics, Metallurgy. His thesis was on De Fusion: Experience Fatigue des Materiaux .
In July 1994, Habashizadeh was head of the mechanical engineering department at the ENTC, in the Materials Engineering Division. The Center, headed by Rassouly, was divided at the time into four departments:
a. Research and Engineering
b. Engineering and Development
c. Materials Engineering Department (headed by Habashizadeh)
d. Procurement Directorate

That same year it was also learned that Habashizadeh was responsible for the Zirconium project (ZPP) – the plant that produces the zirconium coating for the rods and control for the Arak and Bushehr reactors.

At the end of 1988 Habashizadeh was appointed head of the ENTC by Aghazadeh after Rassouly resigned. However, Habashizadeh continued to present himself as the deputy head of the ENTC. With his appointment a big problem was created. His predecessor was sent away to Vienna as AEOI representative to the IAEA. What problem are we alluding to? Why then, did they for several months conceal Habashzadeh’s appointment from the other managers and employees at the Center?

With Habashizadeh’s appointment to the ENTC, a situation was created in which the department managers had no professional or managerial authority above them, and they acted as they saw fit, in terms of their professional judgment, religious, political and other pressures on them.

According to nuclear experts, Habashizadeh was not seen as understanding the nuclear issues which the center dealt with, and their assessment at the time was that Habashizadeh would not last long in the position. The influence of religion is seen in a variety of daily activities, and managers at the center are required to show ideological identity and participate in activities that set a ‘personal example’ to the workers, even though some of them do not believe in it. But in fact, Habashizadeh was officially appointed to this position only in April 2000 in place of Rassouly. Since the appointment the same old policies and the same old trends continue. The appointment was a political one!! In late 1999-early 2000, the name of the ENTC was changed to the Center for Research and Production of Nuclear Fuel in Esfahan. The intention was that the nuclear center in Esfahan would serve as a center for nuclear fuel production and focus on projects in this field. The projects meeting this definition are: the UCF and the ZPP, and the 40 MW capacity reactor.

Habashizadeh left all the managers in their positions.
Habashizadeh did not live in the ENTC staff compound, but in an apartment in Esfahan where he moved after his appointment.

Needless to say, the ENTC workers accepted his appointment and did not object. However, the workers are always disgruntled mainly because of their work conditions and low pay. Thus there is constant criticism of the management.

Passport photo correct to 2003.

In May 2005 Habashizadeh planned to retire? Did this happen? Why did he take his time? It was then learned that he went to manage the ZPP zirconium plant, before his retirement. Despite this appointment, most of his attention was diverted elsewhere.
Why did Habashizadeh not retire in 2005 and make way for his successor? If one tries to answer this question, well then it is not so complicated.
As early as 1999 Habashizadeh was earning about 700 dollars a month, when the average wage at the time was about 200 dollars a month. This salary enabled him to live in a good apartment in town and not in the ENTC compound. In such a situation, it is no wonder then that the workers are dissatisfied with the management.
Money is a main component of nuclear scientists’ motivation. If it wasn’t for the high salary they receive, it is doubtful whether they would have chosen to engage in developing nuclear technology, or would have found their way out of the country.

The next chapter will deal with another nuclear scientist.

No comments: